تجربه کاربری (UX) عاملی اساسی در موفقیت استراتژی‌های بازاریابی مدرن شناخته می‌شود. در دنیایی که به طور روزافزون شاهد دیجیتالی شدن هستیم، کاربران، اغلب انتخاب‌های زیادی در دست دارند و اینجاست که ارائه تجربه‌ای یکپارچه و لذت‌بخش برای متمایز شدن نسبت به رقبا اهمیت پیدا می‌کند. در این مقاله تلاش کردیم اهمیت تجربه کاربری در مارکتینگ را بررسی کنیم و نشان دهیم که چقدر می‌تواند تاثیر عمیقی بر افزایش رضایت مشتری، وفاداری به برند، رشد کسب‌وکار و … داشته باشد.

## **معنای تجربه کاربری (UX) چیست؟**

تجربه کاربری، به درک کلی کاربران در مورد یک محصول، سیستم یا سرویس اشاره دارد. این موضوع جنبه‌های مختلفی از جمله طراحی، عملکرد، سهولت استفاده و رضایت را در بر می‌گیرد. در زمینه بازاریابی، تجربه کاربر فراتر از خود محصول یا سرویس است و کل سفر مشتری را در بر می‌گیرد؛ از آگاهی اولیه تا پشتیبانی پس از خرید.

## **تاثیر UX بر افزایش رضایت مشتری**

تجربه کاربری نقش مهمی در ایجاد تجربیات مثبت برای مشتری دارد. با اولویت دادن به طراحی بصری و تعاملات شخصی، کسب‌وکارها می‌توانند اطمینان حاصل کنند که کاربران از سفری یکپارچه و لذت‌بخش در تمامی تعاملات مختلف لذت می‌برند. این کار به نوبه خود، رضایت مشتری را افزایش می‌دهد و درک مثبتی از برند را تقویت می‌کند. مشتریان راضی بیشتر به طرفداران برند تبدیل می‌شوند و محصول یا سرویس را از طریق توصیه دهان به دهان و نوشتن نقدهای مثبت در فضای آنلاین، تبلیغ می‌کنند.

## **تاثیر فرآیند User Experience بر ایجاد وفاداری به برند**

در بازار رقابتی امروز، ایجاد وفاداری به برند چالشی بزرگ است. با این حال، با اولویت دادن به فرآیند تجربه کاربری، کسب‌و‌کارها می‌توانند روابط طولانی‌مدت با مشتریان خود ایجاد کنند. هنگامی که کاربران در طول سفر خود احساس ارزش داشتن، درک و حمایت شدن می‌کنند، ارتباط عاطفی معناداری با برند ایجاد می‌کنند. این پیوند عاطفی منجر به افزایش وفاداری مشتری، تکرار خرید و افزایش ارزش طول عمر مشتری می‌شود.

## **اهمیت تجربه کاربری برای متمایز شدن از رقبا**

تجربه کاربری می‌تواند تمایزی کلیدی در بازار شلوغ امروز باشد. کسب‌و‌کارهایی که برای ایجاد تجربیات منحصربه‌فرد، به یاد ماندنی و لذت‌بخش برای مشتریان خود سرمایه‌گذاری می‌کنند از رقبای خود متمایز هستند. با ارائه ویژگی‌های نوآورانه و تعاملات شخصی‌سازی شده، شرکت‌ها می‌توانند خود را به عنوان رهبران صنایع مربوط به خود معرفی کنند. تمایز از طریق تجربه کاربری به کسب‌وکارها این امکان را می‌دهد تا مشتریان جدید را با حفظ مشتریان فعلی، جذب کنند که در نهایت باعث رشد سهم بازار می‌شود.

## **افزایش فروش با ایجاد تجربیات مثبت برای مشتریان**

یک تجربه کاربری یکپارچه می‌تواند به میزان قابل توجهی بر افزایش نرخ تبدیل و فروش تأثیر بگذارد. یک وب‌سایت یا اپلیکیشن کاربرپسند می‌تواند سفر مشتری را ساده‌تر کند، مشکلات را کاهش دهد و کاربران را تشویق به انجام اقدامات دلخواه، مانند خرید یا پر کردن یک فرم کند. با بهینه‌سازی تجربه کاربری، کسب‌وکارها می‌توانند نرخ تبدیل را افزایش دهند، نرخ پرش را کاهش دهند و در نهایت باعث فروش بیشتر شوند. سهولت استفاده و تجربه مثبت مرتبط با یک محصول یا سرویس نیز می‌تواند منجر به نرخ حفظ مشتری بالاتر و افزایش ارزش طول عمر مشتری شود.

## **نقش داده‌ها و شخصی‌سازی**

اطلاعات مبتنی بر داده و شخصی‌سازی، عناصر حیاتی در ارائه تجربیات کاربرپسند هستند. با استفاده از داده‌های مشتری و تجزیه و تحلیل رفتار، کسب‌وکارها می‌توانند ترجیحات و نیازهای مخاطبان خود را درک کنند. آن‌ها می‌توانند با این دانش، تعاملات را شخصی‌سازی کنند، محصولات یا خدمات مرتبط را توصیه کنند و نیازهای مشتری را پیش‌بینی کنند. توانایی ارائه تجربیات شخصی نه‌تنها رضایت مشتری را افزایش می‌دهد، بلکه باعث ایجاد تعامل و تشویق مجدد به خرید می‌شود. استفاده از داده‌ها برای ایجاد تجربیات شخصی، ارتباط عمیق‌تری بین برند و مشتری ایجاد می‌کند و وفاداری و حمایت را تقویت می‌کند.

## **سنجش و بهینه‌سازی تجربه کاربر**

برای اطمینان از تجربه کاربری موثر، کسب‌و‌کارها باید اقدامات خود را بسنجند و به طور مداوم آن را بهبود بخشند. شرکت‌ها می‌توانند با استفاده از ابزارهای تجزیه و تحلیل و بازخورد کاربران، اطلاعاتی در مورد نحوه تعامل کاربران با پلتفرم‌های دیجیتال به دست آورند. همچنین با شناسایی مشکلات و زمینه‌های بهبود، می‌توانند فرآیند تجربه کاربر را در طول زمان تکرار کرده و بهبود بخشند. تست A/B نیز می‌تواند بازخورد ارزشمندی را در مورد عناصر مختلف طراحی و عملکرد ارائه دهد و به شرکت‌ها این امکان را می‌دهد تا تصمیمات مبتنی بر داده را برای بهینه‌سازی تجربه کاربر اتخاذ کنند.

**سخن آخر**

اهمیت تجربه کاربری بسیار بالاست و به یک جنبه اساسی از استراتژی‌های بازاریابی موفق تبدیل شده است. اولویت دادن به ایجاد تجربیات یکپارچه، لذت‌بخش و شخصی‌سازی شده در تمامی مراحل تعامل باعث می‌شود تا رضایت مشتری افزایش یابد، وفاداری به برند ایجاد شود، از رقبا متمایز شوند و نرخ تبدیل و فروش نیز افزایش یاید. در عصری که انتظارات مشتری به طور مداوم در حال تغییر است، سرمایه‌گذاری روی تجربه کاربری برای کسب‌و‌کارهایی که به دنبال شکوفایی و موفقیت در چشم‌انداز دیجیتالی بسیار رقابتی هستند، ضروری است. کسب‌وکارها با درک و برآوردن نیازها و خواسته‌های کاربران خود، می‌توانند ارتباطات عمیق‌تری ایجاد کنند، رشد را پیش ببرند و حامیانی وفادار برای برند خود داشته باشند.

اهمیت تجربه کاربری در مارکتینگ

ریتنشن مارکتینگ یا بازاریابی برگشتی، شامل ایجاد استراتژی‌هایی برای درگیر نگه داشتن مشتریان با برند، محصولات یا خدمات شما در طول زمان است. می‌توان از این استراتژی برای جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان فعلی استفاده کرد.

استراتژی‌های بسیاری وجود دارد که کسب‌وکارها می‌توانند از آن برای بهبود حفظ مشتری استفاده کنند؛ مانند تعامل با مشتریان از طریق رسانه‌های اجتماعی و کمپین‌های ایمیلی، برنامه‌های ایجاد وفاداری در مشتری، شخصی‌سازی و بازاریابی محتوا.

این مقاله یک نمای کلی از این استراتژی و نحوه به کارگیری آن برای به حداکثر رساندن وفاداری مشتری و افزایش فروش ارائه می‌دهد. با اجرای شیوه‌های ریتنشن مارکتینگ و نگهداشت مؤثر، کسب‌وکارها می‌توانند وفاداری مشتری را افزایش دهند که درنهایت منجر به رشد بلندمدت کسب‌وکار خواهدشد.

## **ریتنشن مارکتینگ یا بازاریابی برگشتی به چه معناست؟**

بازاریابی برگشتی به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا مشتریان خود را با ارائه ارزش و پاداش به آن‌ها، درگیر نگه دارند. هدف بازاریابی بازگشتی، حفظ مشتریان فعلی و جذب مشتریان جدید با ایجاد کمپین‌ها و پیشنهادات بازاریابی است. هدف این استراتژی، افزایش وفاداری مشتری و ارزش طول عمر مشتریان با استفاده از تاکتیک‌هایی مانند کمپین‌های ایمیلی، سیستم‌های پاداش، بازاریابی محتوا و تکنیک‌های شخصی‌سازی است.

این استراتژی، همه چیز درمورد ایجاد روابط با مشتریان فعلی از طریق درک نیازهای آن‌ها و ارائه پیشنهادات یا انگیزه‌های مرتبط برای بازگرداندن آن‌ها را شامل می‌شود.

## **چرا ریتنشن مارکتینگ برای کسب‌وکارها اهمیت دارد؟**

حفظ مشتری برای کسب‌وکارها بسیار مهم است؛ زیرا به آن‌ها در دستیابی به چندین هدف مهم کمک می‌کند:

*   اولاً، حفظ مشتریان فعلی هزینه کمتری نسبت به جذب مشتریان جدید دارد. بنابراین، کسب‌وکارها با تمرکز بر راضی نگه داشتن مشتریان فعلی، می‌توانند [مشتریانی وفادار](https://smartech.ir/fa/blog/post/%da%86%d8%b1%d8%a7-%d8%a8%d8%a7%db%8c%d8%af-%d9%85%d8%b4%d8%aa%d8%b1%db%8c%d8%a7%d9%86%db%8c-%d9%88%d9%81%d8%a7%d8%af%d8%a7%d8%b1-%d8%af%d8%a7%d8%b4%d8%aa%d9%87-%d8%a8%d8%a7%d8%b4%db%8c%d9%85%d8%9f) ایجاد کنند که درآمد بلندمدت برایشان داشته باشد.
*   ثانیاً، بازاریابی برگشتی به افزایش ارزش طول عمر هر مشتری کمک می‌کند. با ایجاد روابط مثبت با مشتریان، کسب‌و‌کارها آن‌ها را تشویق می‌کنند تا در آینده خریدهای بیشتری انجام دهند که منجر به افزایش درآمد می‌شود.
*   ثالثاً، ریتنشن مارکتینگ، وفاداری مشتری را با تقویت حس اعتماد و تعهد، بهبود می‌بخشد که مشتریان را تشویق می‌کند تا با برند همیشه تعامل داشته باشند.
*   در نهایت، بازاریابی بازگشتی، کسب‌وکارها را قادر می‌سازد تا با ایجاد تجربیات شخصی‌سازی شده متناسب با نیازها و علایق، تعامل مشتری را به حداکثر برسانند. این کار به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا به مشتریان خود خدمات بهتری ارائه دهند و باعث می‌شود که مشتریان دوباره به برند برگردند.

## **ریتنشن مارکتینگ و ایجاد وفاداری در مشتری**

ایجاد وفاداری در مشتریان و حفظ مشتری را می‌توان از طریق اجرای برنامه‌های مختلفی به دست آورد که پاداش و مشوق‌هایی را برای مشتریانی که به طور مکرر از یک برند حمایت می‌کنند، به همراه داشته باشد. این برنامه‌ها می‌توانند شامل سیستم‌های امتیازدهی، تخفیف‌ها، کوپن‌ها و پیشنهادات انحصاری، به‌عنوان راهی برای نشان دادن قدردانی از مشتریان باشند. علاوه بر این، مشتریان وفادار نیز می‌توانند به رویدادهای ویژه یا تخفیف‌های انحصاری دسترسی داشته باشند تا رابطه آن‌ها با برند تقویت شود.

همچنین می‌توان برنامه‌های سطح‌بندی وفاداری مشتری را برای پاداش دادن به مشتریان بر اساس میزان هزینه‌هایشان برای خرید از کسب‌وکار در نظر گرفت. سطوح بالاتر می‌توانند پاداش‌های بهتری مانند ارسال رایگان، دسترسی زودهنگام به محصولات جدید یا تخفیف‌های انحصاری را دریافت کنند و مشتریان را برای ادامه حمایت از برند تشویق کند.

## **تفاوت حفظ مشتری و جذب مشتری**

جذب مشتری به استراتژی‌های بازاریابی مورد استفاده برای یافتن مشتریان جدید برای یک تجارت اشاره دارد. این استراتژی شامل تاکتیک‌هایی با هدف جذب مشتریان بالقوه برای ثبت‌نام برای محصولات یا خدمات یک شرکت است؛ مانند ارائه دموی رایگان یا تخفیف به مشتریانی که برای اولین بار از محصول یا سرویس استفاده می‌کنند.

از سوی دیگر، بازاریابی بازگشتی بر روی درگیر نگه داشتن مشتریان فعلی با یک تجارت و جلوگیری از خروج آن‌ها متمرکز است. این کار شامل استراتژی‌هایی است که با هدف ایجاد وفاداری در مشتری و تشویق تکرار خرید انجام می‌شود.

به عنوان مثال، اگر یک شرکت یک فایل راهنمای قابل دانلود جدید برای جذب مشتریان جدید ایجاد کند، این امر تحت بازاریابی جذب مشتری قرار می‌گیرد. با این حال، اگر شرکت با مشتری جدیدی که اخیراً خرید کرده است تماس بگیرد تا تجربه آن‌ها را پیگیری کند و پشتیبانی ارائه دهد، این نمونه‌ای از ریتنشن مارکتینگ است.

**سخن آخر**

ریتنشن مارکتینگ یک روش موثر برای بازگشت مشتریان و افزایش وفاداری به برند است که در نهایت منجر به سود بیشتر می‌شود. نکته کلیدی در اجرای این استراتژی‌ها این است که کسب‌و‌کار خود را با ایجاد یک ارزش پیشنهادی منحصربه‌فرد از رقبا متمایز کنید.

همچنین ایجاد تعامل با مشتریان با ارائه تجربیات شخصی‌سازی شده و استفاده از داده‌ها برای تصمیم‌گیری آگاهانه بسیار مهم است. ابزارهای اتوماسیون، مانند ایمیل‌ها و نوتیفیکیشن‌های به‌موقع، نیز می‌توانند به جذب مشتریان کمک کنند. با دنبال کردن این مراحل، می‌توانید حفظ مشتری را بهبود ببخشید، وفاداری به برند را افزایش دهید و در نهایت سود خود را حداکثر کنید.

ریتنشن مارکتینگ: استراتژی‌هایی برای حفظ مشتری

موبایل مارکتینگ، هنر بازاریابی برای کسب‌و‌کار شما در جهت جذب کاربران دستگاه‌های تلفن همراه است. این روش، موثرترین استراتژی برای دستیابی به مشتریان و تعامل با آن‌ها است؛ زیرا طبق بررسی‌های انجام شده در ایالات متحده، 85 درصد از مردم تلفن هوشمند دارند و به طور متوسط 52 بار در روز تلفن خود را چک می‌کنند. هدف بازاریابی موبایلی دستیابی به مخاطبان کاربران تلفن همراه از طریق روش‌هایی مانند تبلیغات بهینه برای موبایل، پوش نوتیفیکیشن و برنامه‌های کاربردی تلفن همراه است.

## **روش کار بازاریابی موبایلی چگونه است؟**

بازاریابی موبایلی شامل تبلیغاتی است که در تلفن‌های هوشمند یا تبلت‌ها نشان داده می‌شوند. قالب‌ها، سفارشی‌سازی و سبک‌های تبلیغات بازاریابی موبایلی می‌توانند متفاوت باشند؛ زیرا بسیاری از پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی، وب‌سایت‌ها و برنامه‌های تلفن همراه، گزینه‌های تبلیغات موبایلی منحصربه‌فرد و متناسب خود را ارائه می‌دهند.

## **چرا به یک استراتژی موبایل مارکتینگ نیاز داریم؟**

عصری که ما در آن زندگی می‌کنیم، نیاز به داشتن بازاریابی موبایلی را برای کسب‌وکارها به وجود آورده است. اگر به اطراف خود نگاه کنید متوجه خواهید شد که بسیاری از افراد، ساعت‌های بسیاری را صرف کار با موبایل خود می‌کنند. پس نه تنها نمی‌توان آن را نادیده گرفت، بلکه باید به عنوان یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های بازاریابی به آن نگریست.

## **انواع بازاریابی موبایلی**

باتوجه به آنکه تبلیغات موبایلی، در طیف وسیعی از پلتفرم‌ها، از رسانه‌های اجتماعی گرفته تا وب‌سایت‌ها و برنامه‌های موبایلی  قابل نمایش است و بادرنظرگرفتن امکان تشخیص موقعیت مکانی در گوشی‌های تلفن همراه، می‌توان انواع مختلفی از این نوع تبلیغات را به مخاطب ارائه کرد.

*   **بازاریابی مبتنی بر اپلیکیشن:** تبلیغات موبایلی که شامل اپلیکیشن‌های موبایل می‌شود. تبلیغات میزبانی شده روی برنامه‌ها می‌تواند متفاوت باشد، از تبلیغات بنری گرفته تا ویدئو و همچنین نسخه‌های نمایشی پیشرفته‌تر برنامه‌های دیگر.
*   **بازاریابی رسانه‌های اجتماعی:** انواع تبلیغاتی که در فیدهای شبکه‌های اجتماعی موبایل نشان داده می‌شوند، می‌توانند محرک‌های خوبی برای ایجاد ترافیک باشند.
*   **بازاریابی مبتنی بر مکان:** به این دلیل که تلفن همراه وسیله‌ای است که اغلب در تمامی مکان‌ها در دست کاربران است، می‌توان از موقعیت کاربر استفاده کرد و تبلیغات متناسب با آن موقعیت خاص را برای او نشان داد.
*   **تبلیغات جستجوی موبایل:** موتورهای جستجو اغلب انواع تبلیغات خاص را ارائه می‌دهند که برای موبایل ساخته شده‌اند. این نوع از تبلیغات می‌تواند مزایای منحصربه‌فردی را برای ارائه یک تجربه کاربری بهبود یافته ایجاد کند.
*   **پیامک:** بازاریابی پیامکی شامل ارسال پیامک به شماره تلفن کاربر با پیشنهادات خاص یا اعلان‌های دیگر است. توجه داشته باشید که بازاریابی پیامکی می‌تواند مبتنی بر مکان نیز باشد.

## **مزایای تعامل با کاربران از طریق تلفن همراه**

گنجاندن بازاریابی تلفن همراه در استراتژی بازاریابی دیجیتال شما، برای تعامل با مشتریان بسیار مهم است. با توسعه یک استراتژی بازاریابی تلفن همراه که بتوانید به طور مستقیم با مشتریان خود تعامل داشته باشید، شانس موفقیت خود را افزایش خواهید داد.

یک کمپین بازاریابی موبایل موفق، تجربه مشتری را بهبود می‌بخشد و مشتریان وفادار ایجاد می‌کند. با استفاده از بازاریابی تلفن همراه، ازطریق ایمیل، پیامک، پوش نوتیفیکیشن یا اعلان‌های درون برنامه‌ای، می‌توانید با مشتریان خود در پلتفرم‌هایی که بیشتر استفاده می‌کنند، در ارتباط بوده و سطوح بالاتری از تعامل را در بین کاربران خود ایجاد کنید.

بازاریابی موبایلی فرصت‌هایی را برای ایجاد کمپین‌های بازاریابی فراهم می‌کند که بتوانید با مشتری‌های خود به صورت کاملا شخصی‌سازی شده تعامل داشته باشید؛ به جای اینکه منتظر بمانید تا آن‌ها پشت رایانه بنشینند یا یک تبلیغ تلویزیونی را مشاهده کنند و به طور منفعلانه با محتوای شما درگیر شوند.

به صورت کلی، بازاریابی موبایل راه را برای بسیاری از فرصت‌های جدید برای تعامل و ارتباط با مشتریان به روش‌های خلاقانه فراهم می‌کند.

## **چگونه یک استراتژی موبایل مارکتینگ موفق داشته باشیم؟**

بازاریابان امروزی همیشه به دنبال فرصت‌های جدید برای بهبود تجربه کاربری و یافتن فرصت‌های مرتبط برای به اشتراک گذاشتن پیشنهادات ویژه و اخبار مرتبط به محصول با مشتریان خود هستند. مدیران بازاریابی با ایجاد یک تجربه کاربری جذاب، قادر خواهند بود وفاداری به برند و خریدها را افزایش دهند و حتی بهترین مشتریان خود را به حامیان برند تبدیل کنند.

برای انجام این کار، باید تمام کانال‌های بالقوه برای تعامل با کاربران هدف خود را ارزیابی کرده و بر ایجاد کمپین‌های بازاریابی متمرکز شوند تا بتوانند به طور مستقیم با مشتریان خود ارتباط برقرار کنند. از آن‌جایی که استفاده از تلفن همراه در سال‌های اخیر به طور چشمگیری گسترش یافته است، بازاریابان به طور طبیعی به سمت اتخاذ استراتژی‌های پیچیده بازاریابی تلفن همراه حرکت کرده‌اند تا با مشتریان در زمان واقعی تعامل داشته باشند.

در ادامه، چند نکته برای بهبود استراتژی موبایل مارکتینگ به شما ارائه می‌دهیم تا بتوانید از این راه ارتباطی بیشترین استفاده را داشته باشید:

*   **پیام خود را واضح و مختصر بگویید:** دستگاه‌های تلفن همراه دارای صفحه نمایش کوچک هستند، به همین دلیل باید از کلمات کمتری برای بیان پیام خود استفاده کنید. تبلیغات شلوغ تنها سبب سردرگمی کاربر خواهد شد، بهتر است به ساده‌ترین روش، پیام خود را واضح به مخاطب برسانید.
*   **نوع مخاطب خود را در نظر بگیرید:** نوع مخاطبی که قصد دارید به آن دسترسی پیدا کنید، بر نوع تبلیغات موبایلی‌ای که استفاده می‌کنید تأثیر می‌گذارد. آیا آن‌ها گیمر هستند؟ پس سعی کنید از تبلیغات درون بازی استفاده کنید. آیا آن‌ها جوان و آگاه به فناوری هستند؟ پست‌های تبلیغاتی فیس‌بوک موبایل ممکن است توجه آن‌ها را جلب کند.
*   **استراتژی‌های مختلف را آزمایش کنید:** وقتی صحبت از ابزارهای موبایل مارکتینگ می‌شود، فضای زیادی برای آزمایش وجود دارد. از کمپین‌های پیشرفته گوگل ادز، افزونه تبلیغاتی گوگل آفرز و … استفاده کنید تا بتوانید تصمیم بهتری برای بهبود استراتژی خود بگیرید.

**سخن آخر**

موبایل مارکتینگ در عصر دیجیتال امروزی بسیار مهم است؛ زیرا به کسب‌و‌کارها اجازه می‌دهد تا از طریق تلفن‌های هوشمند به مخاطبان هدف خود دست یابند و از طریق کانال‌های مختلف مانند پیام کوتاه، رسانه‌های اجتماعی و برنامه‌های تلفن همراه، در زمان واقعی با آن‌ها ارتباط برقرار کنند. این استراتژی به ارائه تجربیات شخصی، ردیابی رفتار و ترجیحات مشتری، ایجاد آگاهی از برند، افزایش تعامل مشتری و افزایش فروش و درآمد نیز کمک می‌کند.

موبایل مارکتینگ چیست و چرا برای کسب‌وکارها اهمیت بسیاری دارد؟

ایجاد یک رابطه پایدار با مشتریان، مزایای زیادی برای کسب‌و‌کار شما دارد. در شرایطی که با رقابت شدید در بازار مواجه هستید، ایجاد وفاداری در مشتریان یک استراتژی ضروری برای تثبیت سهم بازار و توسعه تجارت شما است. استراتژی‌های ایجاد وفاداری از طریق دانش بهتر نسبت به مشتری بهبود می‌یابند. در ادامه به 7 دلیل برای ایجاد وفاداری در مشتریان و چرایی حفظ مشتریان فعلی می‌پردازیم.

## **1- هزینه حفظ مشتریان فعلی از جذب مشتری جدید کمتر است**

این موضوع یکی از قوی‌ترین استدلال‌هایی است که اغلب توسط بازاریابان نادیده گرفته می‌شود. اکثر تیم‌های بازاریابی و فروش تمرکزشان روی خرید یک معدن طلاست در حالی که در حال حاضر هم روی یک معدن طلا نشسته‌اند. این معدن طلا، همه مشتریانی هستند که قبلاً به نحوی با کسب‌وکار شما تعامل داشته‌اند.

البته حفظ مشتری، چه از طریق استراتژی‌های ایجاد وفاداری و چه از طریق ارائه مزایای مالی متنوع، هزینه دارد. این مسئله غیر قابل انکار است؛ اما این هزینه در واقع یک سرمایه‌گذاری محسوب می‌شود و کمتر از هزینه جذب مشتریان جدید است. بازگشت سرمایه پس از جذب مشتری جدید، به این زودی‌ها اتفاق نمی‌افتد. در واقع، استراتژی جذب مشتریان جدید تقریباً همیشه منجر به جنگ قیمت با رقبا می‌شود که از نظر اقتصادی برای تجارت ویرانگر است.

## **2- یک مشتری وفادار بیش‌تر از دیگران هزینه می‌کند**

براساس اطلاعات به دست آمده از یک تحقیق آماری از برخی شرکت‌های ایالات متحده در سال 2022، 93% از شرکت‌ها اذعان داشتند که وفاداری مشتری برای آن‌ها یک مزیت رقابتی محسوب می‌شود. مهم‌تر از آن، در حالی که مشتریان وفادار به طور متوسط 20٪ از کل مشتریان را تشکیل می‌دهند، اما 80٪ از کل خرید نیز توسط آنها انجام می‌شود. طبق آمارها، اگر نرخ حفظ مشتریان 5% افزایش یابد، منفعت مالی شرکت‌ها تا 55% نیز رشد خواهد داشت.

این آمار و ارقام به وضوح نشان می‌دهند که یک مشتری وفادار بیشتر از دیگران خرید می‌کند. وفاداری به طور مثبت بر گردش مالی و سودآوری شرکت‌ها تأثیر می‌گذارد. بنابراین هزینه‌های انجام شده در جهت ایجاد وفاداری به سرعت سودآور هستند.

## **3- یک مشتری وفادار نوسان کمتری دارد**

همه شرکت‌ها می‌توانند این گفته را تایید کنند: مشتریان، بسیار دارای نوسان هستند و اغلب ثبات خرید ندارند. دلایل متعددی برای این پدیده وجود دارد و برای محدود کردن این نوسانات، اتخاذ یک رویکرد مشتری محور، بسیار ضروری است. وفاداری با ایجاد ارتباط عاطفی بین مشتری و شرکت، از این عدم ثبات مشتریان نیز می‌کاهد.

## **4- یک مشتری وفادار، به سفیر شرکت شما تبدیل می‌شود**

یک مشتری وفادار و راضی تمایل دارد شرکت را به اطرافیان خود توصیه کند و به سفیر برند شما تبدیل شود. در زمانه‌ای که شبکه‌های اجتماعی جزء لاینفک زندگی اقشار گوناگون مردم به شمار می‌آیند، بازاریابی دهان به دهان و اشتراک نظرات می‌تواند منفعت‌های مالی بسیاری برای شرکت ایجاد کند.

این مورد یکی از مهم‌ترین دلیل سرمایه‌گذاری روی وفاداری مشتریان است که این امکان را برای شما فراهم می‌کند تا مشتریان جدیدی به دست آورید. در نهایت، حفظ مشتری و کسب مشتریان بالقوه جدید، دو رویکرد متضاد نیستند. انتخاب استراتژی ایجاد وفاداری با ادغام حمایت از سفیران برند، فرصت‌های جدیدی برای جذب مشتریان بالقوه نیز ایجاد می‌کند.

## **5- یک مشتری وفادار به بهبود خدمات شما کمک می‌کند**

اگر مشتری از خدمات و محصولات یک شرکت لذت ببرد، تمایل به ایجاد یک ارتباط عاطفی با آن دارد. یک مشتری وفادار خوشحال خواهد شد که به بهبود خدمات شرکت کمک کند تا سهمی در رشد و دیده شدن محصولات آن داشته باشد. نظرات مشتریان وفادار خود را از طریق یک پرسشنامه آنلاین یا با راه اندازی یک کمپین، جمع‌آوری کنید. همین عمل مشارکت دادن آن‌ها در بهبود خدماتتان، می‌تواند عاملی برای تقویت ارتباط شما با مشتریانتان باشد.

## **6- مشتری وفادار تأثیر مثبتی بر کارمندان شرکت دارد**

همیشه برای یک کارمند، برخورد با مشتریان راضی از مشتریان ناراضی خوشایندتر است. افزایش رضایت مشتری از طریق حفظ  آنان در فضای اجتماعی و ایجاد تعامۀ با آنها در این فضا نیز بهبود می‌یابد. به صورت کلی، تعلق یک کارمند به شرکتی که مشتریانش برای آن ارزش قائل هستند بسیار بیشتر است. در نهایت هم یک کارمند شاد و راضی در محل کار، کارمند مولدتری است که مشتریان وفادار منجر به این امر می‌شوند.

## **7- مشتریان وفادار به کاهش هزینه‌های پشتیبانی کمک می‌کنند**

حفظ مشتریان فعلی، به کاهش هزینه‌های پشتیبانی شما کمک می‌کند. مشتری وفادار تعریف عملکرد ارائه خدمات شما را می‌داند و به دلیل استقلال بیشتر، به کمک کمتری نسبت به یک مشتری جدید نیاز دارد. در واقع، اکثر مشتریانی که با خدمات مشتری تماس می‌گیرند، مشتریان جدیدی هستند که هنوز به خدمات شما عادت نکرده‌اند.

**سخن آخر**

همه استراتژی‌های ایجاد وفاداری مشتریان در وهله اول بر دانش خوب نسبت به مشتری متکی هستند. درواقع دانستن نیازهای مشتری، یک پیش‌نیاز ضروری است. اگر دقیقاً ندانید مشتریان شما چه کسانی هستند، چه چیزی آن‌ها را در کسب‌و‌کار شما راضی می‌کند و نسبت به چه نکاتی احساس منفی دارند، نمی‌توانید مشتریان خود را راضی نگه دارید و فراتر از آن، آن‌ها را به مشتریانی وفادار تبدیل کنید.

چرا باید مشتریانی وفادار داشته باشیم؟

به نظر شما سازمانتان چه مقدار داده ارزشمند دارد؟ «داده‌ها دارایی محسوب می‌شوند»؛ ما این عبارت را در ارائه‌ها، کنفرانس‌ها و تبلیغات فروشندگان بی‌شماری می‌شنویم. در واقع هم برای برخی از شرکت‌ها، داده‌ها یک دارایی ارزشمند شناخته می‌شوند. در این مقاله چند نکته برای خلق ارزش واقعی از طریق دیتا را بررسی می‌کنیم.

شرکت‌هایی با فناوری پیشرفته مانند گوگل، براساس ارزش داده‌های خود ساخته شده‌اند. گوگل که با تجزیه و تحلیل داده‌ها از وب آغاز کرد، می‌تواند با موتور جستجوی خود دیتا جمع‌آوری کند  و تجزیه و تحلیل آن‌ها را ارائه دهد. در نهایت، این داده‌ها هستند که برتری تبلیغاتی شرکت‌ها را تقویت می‌کنند.

**علت رشد شرکت‌های بزرگ تکنولوژی**

گوگل، آمازون، اپل و مایکروسافت روی هم 5 تریلیون دلار ارزش دارند. به نظر شما، این شرکت‌های تکنولوژی چه چیزی دارند که باعث رشد آن‌ها می‌شود؟ دیتا.

آن‌ها داده‌هایی دارند در مورد:

*   خریدهای مصرف‌کننده‌ها
*   دستگاه‌هایی که توسعه می‌دهند
*   خدماتی که ارائه می‌دهند
*   و …

همه این داده‌ها از طریق خلق ارزش، به بالارفتن ارزش کلی آن‌ها به عنوان یک شرکت کمک می‌کنند.

شرکت شما نیز داده‌هایی دارد، داده‌هایی که احتمالاً می‌توانند به همان اندازه برای کسب‌وکار شما ارزشمند باشند. در ادامه چند نکته مطرح می‌شود تا به شما کمک کند بیشترین ارزش را از دیتای خود استخراج کنید.

1.  **بازار را به نسبت داده‌های خود بررسی کنید**

قبل از اینکه بتوانید داده‌های خود را در بازار ارزش‌گذاری کنید، باید تعیین کنید آیا دارایی دارید که دیگران به آن نیاز داشته باشند یا خیر و آیا می‌توان آن دارایی را در اختیار دیگران قرار داد.

**دیتایی دارید که دیگران برای آن هزینه کنند؟**

فقط به این دلیل که شما فکر می‌کنید یک‌سری اطلاعات منحصربه‌فرد دارید، قرار نیست دیگران هم همین تفکر را داشته باشند. به عنوان مثال، اگر صاحب یک شرکت تراکتورسازی هستید و دیتای IOT (اینترنت اشیاء) را در این تراکتورها جمع‌آوری می‌کنید، ممکن است فکر کنید که مشتریانتان برای اطلاعاتی که پیش‌بینی می‌کند چه زمانی ممکن است قطعات خراب شوند، پول پرداخت می‌کنند.

آن‌ها گمان می‌کنند اگر فروشنده قصد ارائه محصول با کیفیت دارد، حتما باید این اطلاعات را به صورت پیش فرض روی دستگاه قرار دهد؛ چرا که برای استفاده از دستگاه، چنین اطلاعاتی لازم است و پول بیشتری تنها برای چنین دیتایی نمی‌دهند.

ممکن است مجبور شوید تحقیقات بازار را انجام دهید تا مشخص کنید داده‌های شما برای چه بخش‌هایی از بازار جذاب هستند و این بخش‌ها چقدر برای این اطلاعات هزینه خواهند کرد.

**آیا حق فروش دیتای ارزشمند خود را دارید؟**

زمانی که بازاریابان به خرید داده فکر می‌کنند، معمولاً به لیست مشتریان مهم به همراه آدرس ایمیل می پردازند. این نوع داده‌ها تحت مقرراتی مانند قانون حمایت از مصرف‌کننده یا مقررات عمومی حفاظت از داده‌ها جمع‌آوری شده است. در هر صورت ابتدا به یک مبنای قانونی برای پردازش داده‌های شخصی مشتریان خود نیاز دارید.

به یاد داشته باشید، رضایت مشتری به این معناست که داده‌های شخصی فقط می‌توانند برای هدفی که برای آن جمع‌آوری شده‌اند، استفاده شوند. برای استفاده از آن دیتا برای هر منظور دیگری، ایتدا باید مشتری را از استفاده خود مطلع کنید. بنابراین، اگر قصد دارید داده‌های مشتری خود را بفروشید، باید در وهله اول به مشتریان خود اطلاع دهید.

بیشتر اوقات، قصد شما در مورد نحوه استفاده از داده‌ها در بیانیه حریم خصوصی گنجانده شده است. اما اگر چنین نیست، مشتریان خود را مطلع کنید و به آن‌ها فرصت انصراف بدهید. این اقدام می‌تواند بر مقدار داده‌ای که با توانایی استفاده از آن حفظ می‌کنید و در نتیجه بر درآمد داده‌های شما تأثیر بگذارد.

2.  **کیفیت محصول خود را ارزیابی کنید**

اکنون باید بررسی کنیم که صاحب محصول چه کاری باید انجام دهد تا از محصولات با کیفیت اطمینان حاصل کند. اول، آن‌ها باید کیفیت داده‌هایی را که تعیین کرده‌اند قابل فروش هستند، ارزیابی کنند. به یاد داشته باشید که داده‌ها دارای ویژگی‌هایی هستند که باید به طور منظم مدیریت شوند که شامل موارد زیر است:

*   **دقت:** داده چقدر واقعیت را نشان می‌دهد؟ آیا اطلاعات موجود در این زمینه معتبر است؟
*   **کامل بودن:** چه تعداد از بخش‌های مجموعه داده شما واقعاً دارای اطلاعات ارزشمند است؟
*   **پوشش:** مجموعه داده‌ای که می‌فروشید تا چه حد، بازار یا موارد مورد نیاز خریدار را پوشش می‌دهد؟
*   **تکرار:** چه تعداد از دیتای شما تکراری هستند؟ خریداران دوست ندارند برای یک دیتا دو بار هزینه پرداخت کنند.
*   **به موقع بودن:** آیا مجموعه داده‌ای که می‌فروشید شامل داده‌های اخیر است یا ترکیبی از قدیمی و جدید؟ خریدار شما به چه چیزی علاقه دارد؟
*   **جزئیات:** مجموعه داده شما چقدر دقیق و با جزئیات است؟

اکثر خریداران اصرار دارند که گزارشی از کیفیت داده‌های خریداری شده داشته باشند. با این بررسی‌ها شما یک مجموعه داده شناسایی شده با کیفیت خواهید داشت.

3.  **یک استراتژی برای ROI ایجاد کنید**

ممکن است در استراتژی‌ای که برای فروش داده‌های خود ایجاد می‌کنید، به سؤالات بی‌شماری نیاز باشد. در اینجا فقط چند مورد را آورده‌ایم:

*   آیا داده ها برای استفاده جانبی خریداری خواهند شد؟

به عبارت دیگر، خریدار از داده‌ها برای یک رویداد خاص استفاده انحصاری می‌کند، اما نباید دوباره از همان دیتا برای رویداد دیگری استفاده کند.

*   آیا مجموعه داده را به عنوان یک سرویس در دسترس قرار خواهید داد؟

در این حالت، خریدار در صورت نیاز، به داده‌ها دسترسی خواهد داشت، اما کل مجموعه داده‌ها نزد شما خواهد بود.

*   آیا می‌توان استفاده از مجموعه داده را از یک شرکت به شرکت دیگر منتقل کرد؟
*   داده‌ها در چه قالبی در دسترس قرار خواهند گرفت؟

مهمترین سوالی که باید پاسخ داد این است: چرا به فروش داده‌های خود فکر می‌کنید؟ آیا به منظور ایجاد جریان درآمد اضافی برای شرکت شما است؟ برای کمک به تقویت روابط بهتر با شرکای خود؟ برای ایجاد یک کسب و کار جدید در داخل شرکت؟ شفاف بودن در مورد هدف خود از فروش داده‌ها، مسئله اصلی است.

مرحله بعدی در توسعه استراتژی شما این است که اطمینان حاصل کنید که می‌دانید چرا مشتری، دیتای شما را خریداری می‌کند. این امر ممکن است مستلزم انجام تحقیقات اولیه با خریداران مورد نظر باشد تا نه‌تنها تعیین کنید که آیا آن‌ها داده‌ها را می‌خرند یا خیر، بلکه چقدر حاضرند برای آن هزینه بپردازند و چگونه می‌خواهند دیتا در دسترسشان قرار گیرد. انجام یک تحقیقات اولیه به شفافیت این سرمایه‌گذاری کمک می‌کند.

سپس، باید درآمد مورد انتظار خود را در مقابل هزینه بسته‌بندی، بازاریابی و نظارت بر فروش داده‌ها، ارزیابی کنید. فروش داده‌های یک شرکت نیاز به پشتیبانی کامل از سراسر سازمان دارد.

4.  **توسعه پشتیبانی سازمانی برای دیتا به عنوان یک محصول**

با توسعه ROI برای این سرمایه‌گذاری، شما اولین گام را برای توسعه پشتیبانی سازمانی از داده‌ها به‌عنوان یک محصول برداشته‌اید. فروش داده‌ها به ساختار عملیاتی، برنامه‌های بازاریابی و گزارش نیاز دارد. برای ایجاد ساختار، به بودجه، افراد و پشتیبانی اجرایی نیاز دارید. پشتیبانی اجرایی مهمترین این الزامات است.

5.  **مدیریت صحیحی روی عملیات** **داده‌ها اعمال کنید**

چه سازمان شما دارای مدیریت صحیح باشد، چه خط مشی‌های داده‌ای ایجاد کرده باشد، شروع فروش داده‌های شما تاکید جدیدی بر مسئولیت‌پذیری در حوزه داده‌ها دارد. این کار معمولا به یک ساختار یا فرآیند رسمی نیاز دارد. مدیریت داده، مجموعه‌ای از فرآیندها، سیاست‌ها، نقش‌ها، معیارها و استانداردهایی است که استفاده موثر و کارآمد از اطلاعات را تضمین می‌کند.

تمام ارزش داده‌ها با فروش آن در بازار آزاد به دست نمی‌آید. داده‌ها می‌توانند به روش های‌دیگری ارزش ارائه دهند. در شروع همه‌گیری COVID-19، Airways American از ارزش داده‌های خود برای تضمین دو وام از دولت تحت قانون CARES استفاده کرد. ارزش این وام‌ها 4.5 میلیارد دلار بود. در آن زمان، امریکن ایرویز گفت که ارزیاب‌ها، داده‌های این شرکت را بین 19.5 تا 31.5 میلیارد دلار ارزیابی کرده‌اند.

چه داده‌های خود را بفروشید، چه از آن برای تضمین وام‌ها استفاده کنید یا فقط عملیات شرکت خود را بهینه‌تر کنید، اولین قدم‌ها مهم‌ترین موارد هستند:

*   مشخص کنید که از داده‌های خود چه می خواهید.
*   آن را برای استفاده یا فروش آماده کنید.
*   از تیم اجرایی خود حمایت کنید.

5 نکته برای خلق ارزش واقعی از طریق دیتا

در حالی که نوآوری و ریبرندیگ (بازسازی برند) هر دو نشان‌دهنده تغییر هستند، اما به طور قابل توجهی معنای متفاوتی دارند. تغییر در یک کسب‌و‌کار اجتناب ناپذیر است و فقدان آن نشان‌دهنده رکود و زوال. با این حال، با اینکه یک سازمان پویا باید تکامل یابد، همه انواع تغییر برای آن ایده‌آل نیست. در این مقاله نحوه تصمیم‌گیری صحیح در مورد چگونگی ادامه مسیر برند بررسی شده است.

امروزه دو نوع متداول برای تکامل کسب‌وکار، شامل نوآوری و ریبرندینگ هستند. اگرچه هر دوی آنها تغییر را نشان می‌دهند، اما به طور قابل ملاحظه‌ای متفاوت هستند. قبل از تصمیم‌گیری در مورد مسیری جدید برای برند خود، درک اینکه هر اصطلاح چه معنایی دارد، بسیار اهمیت دارد.

## **تعریف نوآوری در کسب‌وکار**

با تعریف مفهوم نوآوری شروع می‌کنیم.

نوآوری، یک ایده، روش یا وسیله جدید یا معرفی چیزی جدید است. به عبارتی دیگر، خلق ارزش با زنده کردن ایده‌های جدید است. معرفی گوشی‌های هوشمند و رایانه، نمونه‌های خوبی از نوآوری هستند.

سایر موارد نوآوری عبارتند از:

*   خودرو
*   خط مونتاژ
*   هواپیما
*   وسایل نقلیه الکتریکی
*   پلاستیک‌های زیست تخریب‌پذیر

با این حال، نوآوری فقط در مورد اختراع چیزی جدید نیست؛ بلکه فرآیندی است که در پس آن چیزی به وقوع می‌پیوندد. به‌عنوان مثال، بدون کوچک‌سازی مداوم ریزتراشه‌ها، تولید گوشی‌های هوشمند و ساخت رایانه‌ها امکان‌پذیر نبودند. همین امر در مورد فناوری صفحه نمایش لمسی و بسیاری از فرآیندها و محصولات دیگر که گرد هم آمده‌اند تا چیز جدیدی وجود داشته باشد، هم صدق می‌کند.

## **چگونه نوآوری کنیم؟**

اکثر صاحبان کسب‌و‌کار و به ویژه کارآفرینان استارتاپ قصد دارند کسب‌وکار، محصولات، خدمات و کارمندان آن‌ها “نوآورانه” باشند. در حالی که نوآوری یکی از مطلوب‌ترین ویژگی‌های کسب‌وکار امروزی است، امروزه بسیاری از کسب‌وکارها بدون اینکه متوجه باشند، با فرهنگ‌های ضد نوآوری مواجه می‌شوند.

این معضل، تا حدی به این دلیل است که بسیاری از کمپانی‌ها به جای خلاقیت و طرز فکر بلندمدت، بر هزینه، کارایی و رشد کوتاه مدت متمرکز هستند. این امر می‌تواند فضای کمی برای ایده‌های تازه باقی بگذارد. برای رشد و نوآوری، باید کمی کاوش کنید و کمی عدم اطمینان و ابهام را نیز تحمل کنید. برای القای ذهنیت نوآوری در کسب و کار خود، ممکن است نیاز داشته باشید که روش‌های متفاوتی از تفکر را در پیش بگیرید.

## **روش‌هایی برای ایجاد نوآوری بیشتر در کسب‌وکار**

در ادامه سه روش برای کمک به نوآوری بیشتر شما در کسب‌وکارتان را بررسی می‌کنیم:

1.  **همیشه به دنبال کارایی بالا و قیاس نباشید.**

اگر شیوه‌های معمول مدیریت کسب‌وکار را در پیش بگیرید، نوآوری رخ نمی‌دهد. برای شروع نوآوری، باید کارایی بالا و قیاس با سایر فرآیندها را فراموش کنید. نوآور بودن مستلزم یک رویکرد آزمایشی و یادگیری است که شامل ریسک‌کردن و امتحان‌کردن کارهای مختلف است. ممکن است شکست‌هایی هم رخ دهد که خود عامل رشد خواهد شد.

2.  **در فرآیند نوآوری، عدم اطمینان را بپذیرید.**

ماهیت اساسی نوآوری این است که هیچ چیز قطعی نیست. به آن عادت کنید و محیطی را ایجاد کنید که امکان آزمایش ، اختراع و اکتشاف را فراهم‌کند. مراقب باشید که چقدر روی اجرای کارآمد اصرار دارید. اگر نتوانید این عدم اطمینان را بپذیرید ممکن است قاتل ایده‌های مبتکرانه شوید.

3.  **به دنبال نوآوری‌های کوچک باشید.**

بعضی اوقات، فکرکردن به کارهای کوچک‌تر، بهترین راه برای دستیابی به نوآوری است. نوآوری‌ها نیازی به کارهای بزرگ یا جسورانه ندارند. بیشتر نوآوری‌ها کارهایی کوچک و افزایشی هستند که به فعالیت‌های اصلی کمپانی شما نزدیک است.

نوآوری‌ها می‌توانند بر روی کارهایی که قبلاً انجام شده‌اند بنا شوند؛ لازم نیست آن‌ها انقلابی باشند. نوع ایده‌هایی که مشاغل کوچک و استارتاپ‌ها باید ایجاد کنند، همه در مورد ایجاد ارزش جدید برای مشتریان است.

مهم‌ترین نکته این است که آن‌ها برای مشتریان شما ارزش ایجاد می‌کنند و هیچ کس دیگری به همان روش آن‌ها را ارائه نمی‌دهد. بهترین مبتکران یاد می‌گیرند که چگونه چیزهای موجود را کمی متفاوت باهم ترکیب کنند یا مفاهیم را از صنایع یا حوزه‌های دیگر منتقل کنند.

## **تعریف ریبرندینگ یا بازسازی برند**

در مقابل، ریبرندینگ به عنوان تغییر یا به روز رسانی برند یا نام تجاری یک محصول، خدمات و غیره تعریف می‌شود. ریبرندینگ تعهدی برای تغییر است که یا قابل توجه است یا سطحی. به‌عنوان مثال، زمانی که کیا، لوگوی خود را در سال 2021 تغییر داد، بسیاری تصور می‌کردند که این میزان تلاش‌ها، برای تغییر برند بوده است. بر اساس بیانیه مطبوعاتی کیا در آن زمان، این هدف به معنای “تحول جسورانه خودروساز و هدف کاملاً جدید برند” بود.

## **قبل از ریبرندینگ چه نکاتی را باید در نظر گرفت؟**

ایجاد هویت برند، جدید یا به روز شده، اغلب به بودجه و جدول زمانی مناسب نیاز دارد. در بیشتر موارد، بسته به موارد گوناگون، می‌توانید انتظار داشته باشید که تلاش برای ریبرندینگ بین 6 تا 12 ماه طول بکشد. تلاش برای عجله در فرآیند، معمولا نتیجه معکوس نیز دارد.

همانند نوآوری، برای ریبرندینگ هم تحقیقات کافی لازم است و باید موارد زیر را بررسی کنید:

*   مشتری شما چه کسی است؟
*   آن‌ها در حال حاضر برند شما را چگونه درک می‌کنند؟
*   اکنون قصد دارید چه درکی از برند شما داشته باشند؟

تحقیقات همچنین به شما کمک می‌کند فرصت‌های رشد در آینده و منابع و قابلیت‌های لازم برای سرمایه‌گذاری بر روی آن‌ها را شناسایی کنید. علاوه بر تحقیق، باید مزیت رقابتی را شناسایی کنید (یا ایجاد کنید). بدون آن، تلاش‌های شما برای تغییر برند بیهوده خواهد بود. دوباره ریبرندینگ 2021 کیا را به‌عنوان مثال در نظر بگیرید. اگر خودروساز به سادگی لوگو و شعار خود را تغییر می‌داد، مخاطبانش به‌سرعت به بیهوده بودن آن کار پی می‌بردند.

درعوض، کیا در ساخت مجموعه جدید خودروهای خود، تمرکز بر عملکرد، تاثیرات زیست محیطی، مقرون به‌صرفه بودن و سایر مسائل حیاتی را دوچندان کرد. این ترکیب منحصربه‌فرد، کیا را به قدرتی بزرگ برای رقابت در بازار تبدیل کرد. به یاد داشته باشید که هدف ریبرندیگ نشان دادن نقاط قوت برند شما در بازار و فروش محصولات یا خدمات بیشتر است.

**سخن آخر**

عده زیادی معتقدند که ریبرندینگ برای موفقیت یک کسب و کار ضروری است. برندها با ریبرند کردن می‌توانند به‌گونه‌ای تکامل پیدا کنند تا علاوه بر قرارگرفتن در جریان رقابت، با خواسته‌ها و سلیقه‌های پیوسته در حال تغییر مصرف‌کننده‌ها هم سازگاری داشته باشند.

اما فرآیند نوآوری را می‌توان همچون قیفی دانست که در ابتدا فرصت‌های مختلفی را برای نوآوری، جستجو کرده و پالایش می‌کنیم و سپس، فرصت‌های مناسب به اجرا گذاشته شده و درنهایت، به مسئله «نحوه بهره‌مند شدن» از ارزش‌های نوآوری می‌پردازیم. خروجی نوآوری می‌تواند یک محصول، خدمت یا فرایند باشد.

تفاوت نوآوری و ریبرندیگ؛ کدام یک برای کسب‌وکار ما بهتر است؟!

پیاده‌سازی اتوماسیون بازاریابی، یک مرحله برای حرفه‌ای ساختن بخش‌های مختلف بازاریابی است. با اتوماسیون بازاریابی می‌توانید از رویکرد بازاریابی داده‌محور استفاده کنید. انتظار می‌رود که امروزه تمامی شرکت‌ها از اتوماسیون بازاریابی برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند.

پیاده‌سازی اتوماسیون بازاریابی فرآیندی است که باید به خوبی کنترل شود. اگر از ابتدای کار، نظارت صحیحی روی این فرآیند انجام شود، از شکست‌های احتمالی و اتلاف وقت جلوگیری می‌شود.

در این مقاله، پنج نکته ضروری برای اجرای موفقیت‌آمیز اتوماسیون بازاریابی را بررسی می‌کنیم.

## **نکته 1: ایجاد ارتباطی شفاف با ذی‌نفعان برای جلوگیری از اشتباهات رایج در اتوماسیون بازاریابی**

پیش از شروع پیاده‌سازی اتوماسیون بازاریابی، مشخص کنید چه کسانی در این فرآیند نقش دارند. مطمئن شوید که آنان از جریان کار اطلاع کامل دارند و می‌دانند شما چه انتظاراتی از آن‌ها دارید. به صورت کامل فرآیندها و انتظارات را مشخص کنید.

یکی از مهم‌ترین بخش‌ها در فرآیند مارکتینگ اتومیشن، بخش فنی است. زیرا مراحل پیاده‌سازی اتوماسیون بازاریابی روی وب‌سایت و نظارت روی آن مستلزم تجربه بالایی است. پس از آن، بخش بازاریابی و فروش اهمیت بالایی دارند؛ زیرا تعیین اهداف کمپین‌ها و اجرای آن‌ها به عهده این بخش است.

تعامل با تمامی این بخش‌ها برای اجرای دقیق و هدفمند این فرآیند و جلوگیری از اشتباهات رایج در اتوماسیون بازاریابی ضروری است.

## **نکته 2: استفاده از تمپلیت‌ها برای ارتباط سریع‌تر با کاربران**

در ابتدای کار بهتر است از تمپلیت‌های موجود و آماده استفاده کنید؛ با این کار در زمان و هزینه‌های خود صرفه‌جویی می‌کنید. یک اصطلاح بسیار معروف در این زمینه وجود دارد که می‌گوید: “به اختراع مجدد چرخ اقدام نکنید”؛ کاری که قبلا دیگران انجام داده‌اند را تکرار نکنید و سعی کنید از همان کارها استفاده کنید.

به طور مثال برای ارسال ایمیل، ساخت لندینگ پیج و … از تمپلیت‌های موجود استفاده کنید و کمپین‌های خود را به سرعت راه‌اندازی کنید. با این کار می‌توانید بیشتر زمان خود را در جهت بهبود کمپین‌ها صرف کنید.

## **نکته 3: یکپارچه کردن ابزارهای مهم بازاریابی**

در ابتدا باید بدانید که چه برنامه‌هایی در جهت اهداف بازاریابی شرکت شما استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، باید بدانید که از کدام کانال‌ها و رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنید، در آینده قصد دارید کدام کانال‌ها را اضافه کنید و … تا بتوانید نگاهی کلی نسبت به برنامه‌های بازاریابی مهم کسب‌وکار خود داشته باشید.

اکنون زمان آن رسیده است که به یکپارچه کردن این ابزارهای بازاریابی خود اقدام کنید. با این کار ارتباط و به هم پیوستگی تمام اشکال ارتباطی و پیام‎های ارسالی در خصوص بازاریابی برای کاربران تضمین می‌شود. استفاده از این ابزار می‌تواند منجر به ایجاد مزیت رقابتی، افزایش فروش و سود، صرفه‌جویی در هزینه و زمان و کاهش تنش بازاریابی شود.

به صورت کلی، وقتی مخاطبان، مجموعه‌ای از پیام‎‌های ارتباطی به هم پیوسته و متناسب، به‌هنگام و برنامه‌ریزی شده دریافت می‌کنند، می‌توانند تصمیم‌گیری متناسب‌تر داشته باشند.

## **نکته 4: دنبال کردن آموزش‌های کافی برای جلوگیری از اشتباهات رایج در اتوماسیون بازاریابی**

اصول اولیه مارکتینگ اتومیشن اغلب قابل درک است. اما اگر واقعا قصد داشته باشید که ارزش افزوده آن را به درستی درک کنید بهتر است دوره‌های آموزشی آن را بگذرانید. شما در این فرایند یادگیری، موارد گوناگونی را باید بیاموزید: چگونگی تقسیم‌بندی داده‌ها، بخش‌بندی گروه‌های مختلف، تدوین استراتژی محتوای مناسب برای هر دسته، ساخت جِرنی‌های مختلف و هدفمند، چگونگی راه‌اندازی کمپین‌ها، استفاده از ابزارهای گوناگون یکپارچه و ….

## **نکته 5: ارائه پشتیبانی مناسب برای رویکرد بازاریابی جدید**

زمانی که شما اتوماسیون بازاریابی را انتخاب می‌کنید، درواقع کیفیت را به کمیت ترجیح داده‌اید. فرآیند اتوماسیون بازاریابی روشی پایدار برای بازاریابی است. محتواها و لندینگ‌ پیج‌هایی که ایجاد می‌کنند تا سال‌ها باقی می‌مانند و می‌توانند برای شما لید ایجاد کنند. به همین دلیل همیشه نیاز دارید تا پشتیبانی مناسبی را به مخاطبانتان ارائه دهید.

به صورت کلی برای پیشبرد سریع‌تر و مناسب‌تر روند کارها باید پشتیبانی مناسب صورت گیرد تا بتوان به نتیجه مطلوبی از مارکتینگ اتومیشن رسید و از اشتباهات رایج در اتوماسیون بازاریابی جلوگیری کرد.

**سخن آخر**

استفاده از ابزارهای جدید بازاریابی، تبدیل به امری ضروری در کسب‌وکارها شده است. برای استفاده صحیح از این ابزارها باید دانش کافی را به دست آورد. به همین دلیل برای جلوگیری از اشتباهات رایج در اتوماسیون بازاریابی نیاز است آموزش‌هایی ببینید تا در نتیجه بتوانید اتوماسیون بازاریابی را به درستی پیاده‌سازی کنید.

[**اینترک**](https://intrack.ir/)، ابزار مارکتینگ اتومیشن اسمارتک ابزاری دقیق و کاربردی برای تعامل هوشمند با مشتریان را ارائه می‌دهد.

از اشتباهات رایج در اتوماسیون بازاریابی اجتناب کنید

هر کسب‌وکاری به مشتریان جدید نیاز دارد. برای رسیدن به مشتریان جدید روش‌های بسیاری وجود دارد. در این مقاله 10 تکنیک برای برقراری ارتباط با مشتریان بالقوه با کم‌ترین هزینه بررسی شده است:

## **اهدای جایزه برای جذب مشتری**

یکی از بهترین ترفندها، هدیه دادن کتاب است. این راه برای جلب توجه، ایجاد آگاهی و ایجاد لید (مشتری راغب یا بالقوه) بسیار کارآمد است. روش دیگر اهدای کد تخفیف است. با تخصیص دادن کد تخفیف به گروهی از افراد، آنان را به خرید و وفاداری بیشتر نسبت به برندتان ترغیب می‌کنید. سعی کنید حتما استراتژی مناسبی برای اهدای جایزه به کار ببرید. با این روش مشتری هدف خود را به بهترین شکل جذب برند خود می‌کنید.

## **ارسال ایمیل به مشتری بالقوه**

ارسال ایمیل همیشه یک از بهترین روش‌ها برای ارتباط با مشتریان است. باید به این نکته توجه داشت که ایمیل روشی برا ارتباط مستقیم با مشتریان است. ممکن است افراد با تعداد زیادی پیام در صندوق ورودی ایمیل خود مواجه شوند؛ که به بسیاری از آن‌ها هم توجهی ندارند. برای حل این مسئله باید تلاش کنید تا پیام‌های شخصی‌سازی شده برای مشتریان بالقوه خود ارسال کنید. پیام‌هایی که با دیدن آن‌ها ترغیب شوند و نسبت به آن واکنش نشان دهند.

پیشنهاد می‌کنیم مقاله [بازاریابی شخصی‌سازی شده](https://smartech.ir/fa/blog/post/%d8%a8%d8%a7%d8%b2%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%a7%d8%a8%db%8c-%d8%b4%d8%ae%d8%b5%db%8c%e2%80%8c%d8%b3%d8%a7%d8%b2%db%8c-%d8%b4%d8%af%d9%87) را در وبلاگ اسمارتک مطالعه کنید.

## **تولید محتوای جذاب برای ارتباط با مشتریان بالقوه**

بازاریابی محتوا همیشه یکی از قدرتمندترین روش‌ها برای جذب و حفظ مشتریان است. تولید محتوا برخلاف سایر روش‌های بازاریابی هزینه کمتری و در عین حال ماندگاری طولانی‌تری هم دارد. به همین دلیل تلاش کنید تا از تولید محتواهای جذاب بصری و متنی غافل نشوید. در عین آگاهی‌بخشی به مخاطبان خود جنبه سرگرمی و جذابیت را هم فراموش نکنید.

## **ساخت ابزاری کاربردی برای ایجاد ارتباطی موثر**

ممکن است توجه کرده باشید که برخی از برندها ابزارهای کاربردی رایگانی را در اختیار مخاطبان خود قرار می‌دهند. این کار باعث ایجاد آگاهی نسبت به برند شده و حس مثبتی را در ذهن کاربران القا می‌کند. توصیه می‌شود حتما اقدام به ساخت یک ابزار کاربردی ساده و مرتبط نسبت به حیطه کاری خود کنید. حتی می‌توانید کتابی کاربردی را تالیف یا ترجمه کرده و به صورت رایگان در اختیار عموم قرار دهید. تمامی این موارد سبب افزایش جذب مشتری جدید و حفظ مشتریان فعلی می‌شود.

## **ارائه امکان تست قبل از خرید**

رایگان بودن یکی از جذاب‌ترین موارد در بازاریابی است. مردم به شدت علا‌قه‌مند به دریافت محصولات و خدمات رایگان هستند. زمانی که یک محصول یا سرویس را به صورت رایگان به افراد ارائه دهید، خیلی راحت‌تر جذب برند شما شده و تبدیل به مشتریان بالفعل می‌شوند. شما با این روش می‌توانید امکان تجربه برند خود را به صورت رایگان برای کاربران فراهم کنید. البته سعی کنید برای استفاده رایگان محدودیت زمانی یا تعدادی بگذارید که با ایجاد حس فوریت بتوانید تعداد بیشتری از مشتریان را جذب کنید.

## **ایجاد تعامل درست با مشتریان**

تعداد زیادی از گروه‌های کوچک و بزرگی هستند که می‌توانند مشتریان مناسبی برای محصولات یا خدمات شما باشند. می‌توانید از این فرصت استفاده کنید و با ایجاد تعاملی هدفمند با مشتریان خود به اهداف بازاریابی مطلوب خود برسید. این ارتباطات به قدری ارزشمند هستند که توصیه می‌کنیم برای نتیجه گرفتن از آن صبور باشید. زیرا زمانی که جذب برند شما شوند تبدیل به مشتریانی وفادار و دائمی خواهند شد.

## **توجه به رسانه‌های اجتماعی در ایجاد ارتباط موثر با مشتریان بالقوه**

شاید قبلا این تفکر که بتوان با فعالیت در فضای مجازی به نتیجه رسید، کمی اغراق آمیز بود؛ اما امروزه رسانه‌های اجتماعی یکی از مهم‌ترین کانال‌ها برای ایجاد ارتباط با مشتریان به شمار می‌آیند. تلاش کنید در تمامی شبکه‌های اجتماعی حضور فعالی داشته باشید و استراتژی‌های لازم را ایجاد کنید. رسانه‌های اجتماعی می‌توانند مسیر مناسبی برای رشد و ترقی کسب‌وکار شما باشند.

## **همکاری با اینفلوئنسرها برای ایجاد تعاملی هدفمند با مشتریان**

گاهی اوقات بهتر است بازاریابی با به دست افراد دیگری بسپارید. شاید بتوانند با توجه به گروهی که مخاطب آنان است توجهات زیادی را به خود جلب کنند. اینفلوئنسرها ذقیقا می‌دانند چگونه با مخاطبان خود ارتباط برقرار کنند و اغلب هم مخاطبان وفاداری دارند. ارتباط گرفتن با اینفلوئنسرها اغلب کار ساده‌ای است؛ اما حتما باید توجه داشته باشید که اینفلوئنسر مربوطه در حیطه مرتبط با کار شما فعالیت می‌کند تا بتواند مخاطبان خود را به سمت خرید از برند شما تشویق کند.

## **شرکت در برنامه‌های مرتبط به عنوان مهمان**

روش‌های گوناگونی برای شرکت در برنامه‌های مرتبط وجود دارد؛ به طور مثال می‌توانید به عنوان مهمان در یک پادکست یا وبینار شرکت کنید و از این طریق مشتریان مرتبط زیادی را نیز برای کسب‌وکار خود جذب کنید. این کار می‌تواند در عین ساده بودن، نتایج شگفت‌انگیزی را ایجاد کند.

## **دریافت نظرات مشتریان**

ساده‌ترین و موثرترین راه برای جذب مشتریان جدید این است که از مشتریان فعلی خود بخواهید در مورد محصولات یا خدمات شما نظر دهند. این کار هیچ هزینه‌ای برای شما ندارد، اما به راحتی می‌توانید مشکلات را متوجه شوید و در صدد رفع آن‌ها اقدام کنید. از طرفی اگر کاربران نظرات مثبت بسیاری را نسبت به محصولات و خدمات شما بخوانند به احتمال زیاد ممکن است تبدیل به مشتریان شما شوند. پس تاثیر نظرات مشتریان فعلی خود را دست‌کم نگیرید و از آن‌ها برای ایجاد ارتباط موثر با مشتریان بالقوه بهره بگیرید.

**سخن آخر**

به کار بردن تمامی این استراتژی‌ها به صورت همزمان از ابتدای کار ممکن است کمی دشوار باشد و نتوان تمرکز کافی و کیفیت کافی را برای هرکدام اعمال کرد. بهتر است برای ایجاد ارتباط موثر با مشتریان بالقوه خود در ابتدا یکی از استراتژی‌ها را انتخاب کرده و مدتی روی آن متمرکز شوید تا بتوانید نتیجه مناسبی را از آن دریافت کنید. سپس یراغ سایر تکنیک‌ها بروید و آن‌ها را به ترتیب امتحان کنید؛ شاید کسب‌و کار شما تنها با دو الی سه تکنیک بتواند بهترین نتایج را دریافت کند.

10 استراتژی برای ایجاد ارتباط موثر با مشتریان بالقوه

با این وجود که روزانه تعداد زیادی پیام تبلیغاتی از سمت برندهای مختلف برای مشتریانشان ارسال می‌شود، اما هنوز هم برندها برای برقراری ارتباط درست با مخاطبان خود با مشکل مواجه هستند. براساس نظرسنجی گارتنر، برندها به دلیل شخصی‌سازی ضعیف، حدود 38 درصد از مشتریان خود را از دست می‌دهند. امروزه تکنولوژی‌های بازاریابی به کمک بازاریابان آمده است تا با ارائه روش‌های متنوع مارکتینگ، اوضاع را بهبود دهد.

## **شخصی سازی به چه معناست؟**

شخصی‌سازی، یک استراتژی بازاریابی است که به دنبال درک بهتر و ارتباط با مشتریان است. این استراتژی از داده‌ها و اطلاعات برای ارائه پیام‌ها و پیشنهادات بسیار مرتبط استفاده می‌کند.

به عبارتی دیگر، یک تغییر بزرگ از روش‌های سنتی به روش‌های مدرن است. در روش سنتی، استراتژی، مخاطب قرار دادن تمامی افراد با پیامی مشابه بود در حالی که در استراتژی شخصی سازی، مخاطب را بر اساس علایق و نیازهایش هدف قرار می‌دهند. در واقع به سفارشی کردن پیام‎ها برای افرادی خاص یا گروهی خاص از خریداران تاکید دارد.

شخصی‌سازی چهره بازاریابی را تغییر داده است و به‌جای استفاده از رویکرد مبتنی بر فرض، سعی در ایجاد تجربه‌ای معنادار برای مشتری دارد. به این صورت، برندها، پیشنهادات، ارتباطات و تبلیغات خود را با نیازهای خریداران تطبیق می‌دهند.

بازاریابان باید برای درک کامل افرادی که به آن‌ها می‌فروشند به راه‌حل‌های هدفمند و هوشمند تکیه کنند. تاکتیک‌های شخصی‌سازی، اطلاعات جمع‌آوری‌شده از داده‌های مشتری را به کار می‌گیرند تا افراد را در فرآیند خرید راهنمایی کنند.

## **نمونه‌هایی از بازاریابی شخصی‌سازی شده**

امروزه مشتریان در هر تعاملی که دارند انتظار شخصی‌سازی دارند. این شخصی‌سازی‌ها می‌توانند بر اساس تشخیص نام، توصیه‌های مبتنی بر مکان یا پیام‌هایی بر اساس اولویت‌ها باشند. به همین دلیل باید اطمینان حاصل شود که محتوا با نیازهای شخصی مخاطبان مطابقت دارد. تجزیه و تحلیل سفر مشتری این تجربیات را در همه کانال‌ها، بهینه‌سازی و شخصی‌سازی می‌کند.

شخصی‌سازی بازاریابی برای مصرف‌کنندگان بسیار پیچیده است. ترجیحات مصرف‌کننده دائما در حال تغییر است و بازاریابان باید راه‌حل‌هایی را برای نیازهای فعلی ارائه دهند و نیازهای آینده را پیش‌بینی کنند. خوشبختانه، در حال حاضر فناوری‌هایی وجود دارد که به بازاریابان این امکان را می‌دهد که از داده‌های مصرف‌کننده اطلاعات کسب کنند و به آن‌ها ابزارهایی برای ارائه محتوای جذاب و شخصی‌شده ارائه دهند.

در ادامه سه نمونه از بازاریابی شخصی‌سازی شده را بررسی می‌کنیم:

### **استراتژی‌های داده‌محور**

استراتژی‌های داده‌محور بازاریابان برای اجرای کمپین،‌ به داده‌های مشتری تکیه می‌کنند و این در مورد شخصی‌سازی اهمیت بیشتری دارد. جمع‌آوری داده‌های مصرف‌کننده با ابزارهایی مانند پلتفرم‌های داده مشتری (CDP) می‌تواند به بازاریابان کمک کند تا خواسته‌های مخاطبانشان را درک کنند و راه‌حل‌هایی برای برآورده کردن این نیازها ایجاد کنند.

### **استراتژی داده معار**  
 

بسیاری از کسب‌وکارها اکنون از راه‌حل‌های اتوماسیون بازاریابی برای جمع‌آوری داده‌های بهتر، ساده‌سازی وظایف و تجزیه و تحلیل مخاطبان استفاده می‌کنند، که همگی باعث بهبود شخصی‌سازی می‌شوند.

### **راه‌حل‌های هوش مصنوعی**

امروزه ابزارهای هوش مصنوعی در محافل بازاریابی رایج هستند و به دلیل قابلیت‌های یادگیری ماشین (ML)، ارائه تجربیات سفارشی‌شده را آسان‌تر می‌کند. این سیستم ها، رفتار مصرف‌کننده را درک می‌کنند و تاکتیک‌ها را با تجزیه و تحلیل عمیق بهبود می‌بخشند. با این حال، این فناوری‌ها از نقطه ایده‌آل فاصله زیادی دارند، بنابراین بازاریابان باید قبل از به کارگیری آن‌ها از تمامی جوانب اطمینان حاصل کنند.

> [چگونه ابزارهای بازاریابی هوش مصنوعی می‌توانند به رشد کسب‌وکار شما کمک کنند؟](https://wapi1.smartech.ir/fa/blog/post/%d8%aa%d8%a7%d8%ab%db%8c%d8%b1-%d9%87%d9%88%d8%b4-%d9%85%d8%b5%d9%86%d9%88%d8%b9%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d9%88%d9%86%d9%82-%da%a9%d8%b3%d8%a8-%d9%88-%da%a9%d8%a7%d8%b1/)

## شخصی‌سازی مارکتینگ چگونه به بازاریابان کمک می‌کند؟

اگرچه بسیاری از برندها اهمیت بالای شخصی‌سازی را می‌دانند، اما هنور هم به صورت جدی آن را به کار نمی‌گیرند. آن‌ها شخصی‌سازی را به عنوان یک گزینه اختیاری برای کمپین‌های بازاریابی خود در نظر می‌گیرند. اما مسئله این است که برای موفقیت در دنیای دیجیتال امروز، شخصی‌سازی کلیدی‌ترین نکته است.

شخصی‌سازی به برندها کمک می‌کند تا:

*   بازخورد مشتریان افزایش یابد،
*   تجربه مشتری بهبود یابد،
*   وفاداری مشتری افزایش یابد،
*   حفظ و نگهداری مشتری افزایش یابد.

## **چالش‌های شخصی‌سازی بازاریابی**

در ادامه چند مورد از چالش‌های مرتبط با شخصی‌سازی را بررسی می‌کنیم:

*   **محدودیت های تکنولوژی**

بسیاری از شرکت‌ها، فقدان فناوری‌های بازاریابی پیچیده را یک مانع بزرگ برای موفقیت خود می‌بینند. اما خوشبختانه، کمپین‌ها هنوز هم می‌توانند بدون جدیدترین و بهترین فناوری‌ها، موفق عمل کنند. اکثر ابزارهای موجود امروز، فناوری‌های ایمیل، ابزارهای تعامل اجتماعی و موارد دیگر، دارای قابلیت سفارشی‌سازی هستند. بازاریابانی که ابزارهای پیشرفته‌تری ندارند، می‌توانند از دارایی‌های فعلی شرکت به طور موثر استفاده کنند و نقاط قوت هر پلتفرمی که دارند را با اهداف خود هماهنگ کنند.

*   **ذخیره داده مصرف‌کننده**

همسویی سازمانی برای موفقیت کمپین‌های شخصی‌سازی شده بسیار اهمیت دارد. بدون آن، برندها با ارسال پیام‌های تکراری یا متناقض، خطر از دست دادن مشتریان را دارند. این مسئله اغلب در تیم‌های فروش و بازاریابی ایجاد می‌شود؛ دو گروهی که از قدیم به دلیل ذخیره‌سازی داده‌ها، با چالش‌های هماهنگی مواجه بوده‌اند.

برندها به راه‌حل‌هایی برای تجمیع و ذخیره‌سازی داده‌ها بین این دو گروه نیاز دارند، به همین دلیل است که بسیاری به CDPها روی می‌آورند. این پلتفرم‌ها می توانند به متمرکز کردن داده‌های مشتری و ردیابی آنان در چندین کانال کمک کنند.

*   **احترام به حریم خصوصی مصرف‌کننده**

بسیار دشوار است که به مصرف‌کننده و مشتری خود ثابت کنید جمع‌آوری دیتای آنان به منظور اهمیت دادن به آن‌هاست و قصد مداخله کردن در حریم خصوصی آن‌ها را ندارید؛ در واقع در ذهن مشتریان مرز باریکی میان این دو مفهوم وجود دارد. مردم به حریم خصوصی خود بسیار اهمیت می‌دهند و تنها زمانی به کمپین‌های شخصی‌سازی شده پاسخ مطلوبی می‎دهند که قبلا رضایت خود را برای استفاده از اطلاعات شخصی‌شان اعلام کرده باشند.

**سخن آخر**

راه‌های تبلیغاتی بسیاری وجود دارد؛ اما انتخاب نوع تبلیغات و رساندن پیام درست به مخاطب مورد نظر از چالش‌های امروزه تبلیغات است. اخیرا شخصی‌سازی بازاریابی، تبدیل به موضوعی جذاب و مهم برای متخصصان بازاریابی شده است. برندها باید اهمیت شخصی‌سازی را جدی‌تر بگیرند و در راستای ایجاد استراتژی‌های مرتبط، اقدامات لازم را انجام دهند.

بازاریابی شخصی‌سازی شده و چالش‌های آن

رابطه ای که یک کسب‌وکار با مشتریان تازه وارد ایجاد می‌کند، می‌تواند بسیار تاثیرگذار باشد. متخصصان بازاریابی که افراد تازه وارد را به مشتریان مادام‌العمر کسب‌وکار تبدیل می‌کنند، تاثیر بسیاری بر رشد و موفقیت طولانی‌مدت آن خواهند داشت.

در این مقاله به این مسئله می‌پردازیم که این امر چگونه امکان‌پذیر است. هنگامی که یک مشتری تازه‌ وارد که تاکنون تنها یکبار از شما خرید کرده، برای برای دوم هم اقدام به خرید  از کسب‌وکار شما می‌کند، احتمال خرید بعدی او نیز تا 95 درصد افزایش می‌یابد. از آن لحظه به بعد هر بار که او خرید دیگری انجام می‌دهد، احتمال خرید مجدد همچنان افزایش می‌یابد. در نتیجه، سرمایه‌گذاری روی مشتریان جدید در نهایت ارزش طول عمر مشتری را تا 130 درصد افزایش می‌دهد.

شما برای به دست آوردن مشتریان جدید سخت کار کرده‌اید. اکنون که مشتری تازه وارد اولین خرید خود را از کسب‌وکار شما انجام داده‌ است، ضروری است که او را با تاکتیک‌های نگهداری، مجدد درگیر کنید که به مشتریان وفادار در بلندمدت تبدیل شوند.

باید توجه داشت که مسئله نگهداشت مشتری، کاری نیست که تنها یکبار انجام شود، بلکه فرآیندی است که در طولانی‌مدت باید آن را تکرار کرد. با افزایش تقاضا در جهت شخصی‌سازی مشتری در بالاترین حد خود، متخصصان بازاریابی باید تجارب خرید بسیار مرتبط و سفارشی‌شده را برای تقویت وفاداری مشتری ایجاد کنند. این استراتژی‌های حفظ مشتری با استفاده از شخصی‌سازی، به شما کمک می‌کند تا مشتریان فعلی خود را به خریداران وفادار و مادام‌العمر تبدیل کنید.

## **مشتریان ارزشمند خود را بشناسید**

از اطلاعات و دیتای خریداران ارزشمند خود استفاده کنید تا بتوانید دوباره با آن‌ها ارتباط برقرار کنید و کاری کنید که مجددا از برند شما خریداری کنند. با شناسایی مشتریان با ارزش و ایجاد درک عمیق از علایق آن‌ها، متوجه می‌شوید که چگونه این دسته از مشتریان شما را در ذهن خود نگه دارند تا دوباره و دوباره به سراغ شما بیایند.

اسمارتک با ارائه تکنولوژی مارکتینگ، رفتار کاربران را توسط هوش مصنوعی با روش‌های پیشرفته تجزیه و تحلیل می‌کند تا به کسب‌وکارها کمک کند درک بهتری از خواسته‌های خریداران داشته باشند.

## **پیام‌های ارسالی خود را بر اساس تقسیم‌بندی‌ها متمایز کنید**

برای تمرکز بالا بر روی تعدادی مشتری خاص و شخصی‌سازی پیام‌ها برای آ‌ن‌ها، باید مشتریان را بر اساس یک‌سری ویژگی‌های مشابه تقسیم‌بندی کنید. به طور مثال، هر یک از مشتریانی که سبد خرید رها شده دارند، مشتریان فصلی یک سازمان، مشتریانی که اغلب سفارش‌های بالا دارند و … را می‌توان در یک دسته قرار داد.

پلتفرم بازاریابی هوشمند اسمارتک با ارائه ابزارهای مختلف بازاریابی نظیر اینترک و با در اختیار داشتن داده دست اول مشتریان، بخش‌بندی هدفمند مشتریان را انجام می‌دهد و متخصصان بازاریابی را قادر می‌سازد تا استراتژی‌های متفاوتی را برای مخاطبان مختلف ایجاد کنند و به آن‌ها این امکان را می‌دهد که برای هر مشتری با توجه به علایق او پیام تبلیغاتی ارسال کند.

## **حفظ مشتری با تبلیغات شخصی‌سازی شده**

مشتریان فعلی خود را با تبلیغات مناسب محصولاتی که می‌دانید آن‌ها علاقه دارند، به خرید مجدد ترغیب کنید. علایق و نیازهای مشتریان خود را بر اساس درکی که از آن‌ها به دست آورده‌اید پیش‌بینی کنید و در جهت آن اقدام به ارائه راه‌حل‌‌های مرتبط کنید.

با استفاده از فناوری‌های بازاریابی می‌توانید ردیابی کنید که مشتریانتان در گذشته از شما چه خریدند، به دنبال چه محصولاتی بوده‌اند، ترجیحاتشان چیست و بسیاری موارد دیگر که در هدف‌گیری مخاطبان نقش بسیاری دارد. سپس با برگزاری کمپین‌های شخصی‌سازی شده فرصت‌های فروش را افزایش دهید.

## **تجربه‌ای یکپارچه برای حفظ مشتری خلق کنید**

سعی کنید در تمام مراحل سفر مشتری، زمانی که در حال بررسی برای خرید است، زمانی که در حال گشتن در شبکه‌های اجتماعی است، زمانی که در حال خواندن یک مقاله است و در تمامی زمان‌های دیگر که مشتری در فضای اینترنت در حال گردش است، تجربه شخصی‌سازی شده و یکپارچه‌ای برای او خلق کنید.

با این کار می‌توانید از طریق چندین کانال با مشتریان در ارتباط باشید و تجربه آن‌ها را از کسب‌وکار خود بهبود دهید. مارتک در این زمینه به شما کمک می‌کند تا با شناختی که به دست آمده در تمامی کانال‌ها بتوانید تجربه شخصی‌سازی شده را به صورتی یکپارچه ارائه دهید و به این صورت مشتریان قبلی خود را دوباره به چرخه خرید وارد کنید.

همچنین برای افزایش وفاداری مشتریان و ماندگاری در ذهنشان می‌توانید با توجه به علایقشان، پیشنهادهای شخصی‌سازی شده به همراه تخفیفات منحصربه‌فرد ارائه دهید.

## **هر روز به ارزش محصولات و خدمات خود بیفزایید**

بازاریابانی که قصد دارند روابط مستمر و پایداری را با مشتریان خود ایجاد کنند، باید به این مسئله فراتر از یک فروش معمول بنگرند. به همین دلیل باید هر روز به درک عمیق‌تری از مشتریان خود و نیازهای آنان برسند. در همین راستا باید روزانه تلاش کنند تا از تکنولوژی‌های مارکتینگ به‌روز بهره برده و به ارزش خود بیفزایند.

**سخن آخر**

استراتژی‌های حفظ مشتری از جذب مشتری به مراتب اهمیت بیشتری دارد. متخصصان بازاریابی به این مسئله واقف‌اند و تلاش می‌کنند تا بهترین برنامه‌ها را در راستای نگهداشت مشتری پیاده کنند. امروزه تکنولوژی‌های بازاریابی کمک شایانی به این مسئله کرده است و با استفاده از تحلیل دیتای مشتریان و ارائه تجربه‌های شخصی‌سازه شده به آنان، نرخ حفظ مشتری و افزایش طول عمر مشتری را بهبود داده است.

استراتژی‌های حفظ مشتری برای افزایش ارزش طول عمر مشتری

هوش مصنوعی (AI) عملاً تمام حوزه‌های بازاریابی، از تولید محتوا گرفته تا تجزیه و تحلیل داده‌ها را تغییر داده است. در این مقاله چند روشی که می‌تواند به رشد بیشتر کسب و کار شما کمک کند را بررسی می‌کنیم.

هوش مصنوعی، روشی را که متخصصان بازاریابی استراتژی تدوین می‌کنند، نتایج آن‌ها را تحلیل می‌کنند و با مشتریان ارتباط برقرار می‌کنند، تغییر داده است. فن‌آوری‌های مدرن از آنچه ما اغلب فکر می‌کنیم به هم نزدیک‌تر هستند و اکثر متخصصان بازاریابی روزانه از راه‌حل‌های هوش مصنوعی استفاده می‌کنند. ده‌ها ابزار وجود دارد که محتوا را بهینه می‌کند، ایمیل‌ها را شخصی می‌کند و خدمات مشتری را بهبود می‌بخشد.

هوش مصنوعی، شبیه‌سازی هوش انسان توسط ماشین‌هایی است که برای تقلید از اعمال ما برنامه‌ریزی شده‌اند. به عنوان مثال، هنگامی که مشتریان خرید آنلاین انجام می‌دهند، موتور توصیه داده‌ها را با ترجیحات آن‌ها تجزیه و تحلیل می‌کند تا محصولاتی را که ممکن است به آن‌ها علاقه‌مند باشند پیشنهاد دهد.

ابزارهای هوش مصنوعی فرصت‌های جدیدی را برای کسب‌وکار در عمل در همه حوزه‌های بازاریابی، از تولید محتوا تا خدمات مشتری، کشف کرده‌اند. در این مقاله روندهایی را شرح می‌دهیم که آینده بازاریابی را شکل خواهند داد.

## **چت بات‌ها به سوالات پیچیده به زبان طبیعی پاسخ می‌دهند**

چت بات‌ها برای چندین دهه در دسترس بوده‌اند، با این حال، تا همین اواخر آن‌ها تنها قادر به حل مسائل اساسی بودند. امسال، شرکت هوش مصنوعی OpenAI یک ابزار چت بات جدید به نام ChatGPT منتشر کرده است که گفت و گوی زبان طبیعی را درک می‌کند و با مشتریان به روشی مکالمه محور تعامل می‌کند.

برخی از کاربران این ابزار را در رسانه‌های اجتماعی به عنوان جایگزینی برای گوگل توصیف کردند؛ زیرا قادر به ارائه راه‌حل‌هایی برای سوالات پیچیده از جمله راه‌هایی برای نوشتن کد است.

وب‌سایت OpenAI می‌گوید: «قالب گفتگو این امکان را برای ChatGPT فراهم می‌کند که به سؤالات بعدی پاسخ دهد، اشتباهات خود را بپذیرد، مقدمات نادرست را به چالش بکشد و درخواست‌های نامناسب را رد کند.»

در حال حاضر، این ابزار فقط برای آزمایش و ارزیابی بتا در دسترس است، اما OpenAI قصد دارد سال آینده دسترسی به نسخه کامل را باز کند.

چت بات می‌تواند به ویژه برای کسانی که پروژه‌های تجاری آنلاین اجرا می‌کنند مفید باشد. این بات‌ها این اطمینان را می‌دهند که همه مشتریان پاسخ‌های به‌موقع دریافت می‌کنند.ChatGPT دارای تعدادی ویژگی پیشرفته است، از جمله توانایی به خاطر سپردن پاسخ‌های قبلی و اقدام بر روی آن‌ها و محدودیت در گسترش اطلاعات نادرست.

## **هوش محتوایی اطلاعاتی را در مورد مخاطب هدف ارائه می‌دهد**

هوش مصنوعی باعث ایجاد هوش محتوایی شده است؛ یک زمینه بازاریابی که برای بهینه‌سازی محتوا و پیش‌بینی اثربخشی آن به فناوری متکی است. ابزارهای هوش مصنوعی می‌توانند با استفاده از لحن و سبک بازاریابی شما محتوا تولید کنند و تبلیغات ایجاد کنند. آن‌ها می‌توانند محتوا را برای مخاطبان مختلف شخصی‌سازی کنند و اطمینان حاصل کنند که حول محور رفتار کاربران شما و آن‌چه که آ‌ن‌ها از آن لذت می‌برند متمرکز شده است.

به عنوان مثال، پلتفرم بازاریابی محتوایی BuzzSumo به بازاریابان کمک می‌کند درک کنند که چه محتوایی می‌تواند اثربخش باشد. این ابزار نمونه‌هایی از محتوای با عملکرد بالا را ارائه می‌دهد، داده‌های مشتری را تجزیه و تحلیل می‌کند و نظرات آنان را ردیابی می‌کند.

مزیت اصلی هوش محتوایی این است که به شما بینشی می‌دهد تا از یک فرآیند آزمون و خطای طولانی جلوگیری کنید. به عنوان مثال، هوش محتوا می‌تواند به شناسایی موثرترین کلمات کلیدی کمک کند و سرفصل‌هایی را پیشنهاد کند که با مخاطبان شما تعامل مناسب برقرار شود.

## **تجزیه و تحلیل پیش‌بینی‌کننده، KPI را افزایش می‌دهد**

تجزیه و تحلیل پیش‌بینی‌کننده حوزه دیگری است که در آن هوش مصنوعی متخصصان بازاریابی را با ابزارهای جدید مجهز می‌کند و فرصت‌هایی را برای رشد کسب‌وکار فراهم می‌کند. تجزیه و تحلیل پیش‌بینی‌کننده به داده‌های پیشین برای ایجاد بینش برای پیش‌بینی نتایج آینده متکی است.

گزارش تحلیلی پیش‌بینی‌کننده در بررسی بازاریابی Pecan نشان می‌دهد که اکثریت قریب به اتفاق (95٪) از شرکت‌ها اکنون تجزیه و تحلیل‌های پیش‌بینی‌کننده مبتنی بر هوش مصنوعی را در استراتژی بازاریابی خود ادغام می‌کنند. انواع مختلف تجزیه و تحلیل پیش‌بینی‌کننده امکان ثبت معیارها و شاخص‌های عملکرد کلیدی مانند ارزش طول عمر مشتری، توصیه‌های محصول، اثربخشی کمپین بازاریابی و بازگشت سرمایه (ROI) را فراهم می‌کند.

اگرچه علاقه به راه‌حل‌های تجزیه و تحلیل پیش‌بینی مبتنی بر هوش مصنوعی بسیار است، اما متخصصان بازاریابی در پذیرش کامل این فناوری با چالش‌هایی روبرو هستند. به گفته هوش مصنوعی Pecan، بیش از چهار نفر از هر پنج مدیر بازاریابی، با وجود تمام داده‌های مصرف‌کننده که در اختیار دارند، در تصمیم‌گیری مبتنی بر داده‌ها مشکل دارند.

**سخن آخر**

ابزارهای بازاریابی هوش مصنوعی با سرعت بسیار بالایی در حال توسعه هستند و متخصصان بازاریابی را ترغیب می‌کنند که دائماً روندها را دنبال کنند و مهارت‌های جدید بیاموزند. علی‌رغم اینکه استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی در ابتدا می‌توانند بسیار طاقت‌فرسا به نظر برسند، اما در صورت استفاده عاقلانه، فرصت‌هایی را برای صرفه‌جویی در وقت در انجام کارهای تکراری، درک بهتر مشتریان و در نهایت رشد کسب و کار شما باز می‌کنند.

چگونه ابزارهای بازاریابی هوش مصنوعی می‌توانند به رشد کسب‌وکار شما کمک کنند؟

همانطور که می‌دانید حجم داده‌های آنلاین، در حال افزایش است. در این راستا، استراتژی‌های بازاریابی پیشرفته‌ای نیز وجود دارد که کسب‌و‌کارها می‌توانند برای استفاده از این داده‌های ارزشمند، اتخاذ کنند. مسئله‌ای که در این‌ جا مطرح است، نحوه استفاده از این استراتژی‌های بازاریابی مبتنی بر داده توسط بازاریابان است.

در ادامه پنج روند مهم در بازاریابی مبتنی بر داده و نحوه استفاده از آن‌ها برای پیشبرد استراتژی‌های مارکتینگ را بررسی می‌کنیم:

## **تجربیات شخصی‌سازی شده برای کاربر با استفاده از استراتژی مبتنی بر داده**

آیا تاکنون به این مسئله توجه کرده‌اید که پیام‌های تبلیغاتی ارسالی برای شما، بر اساس پیشینه خرید و ترجیحات شماست؟ این کار، نمونه‌ای از استفاده بازاریابان از داده‌های شما برای درک بهتر علایق و ترجیحات شما جهت ارائه یک تجربه شخصی‌سازی شده است.

برای اتخاذ این استراتژی در ابتدا باید مشتریان هدف خود را شناسایی کنید. سپس محتوای متناسب با مخاطب هدف را آماده کنید. محصولات و خدماتی که فکر می‌کنید بیشترین درآمد را برای شرکت شما ایجاد می‌کنند و متناسب با ترجیحات مخاطبتان است را در دسترسشان قرار دهید.

شما می‌توانید از ابزارهای مارتک برای رسیدن به بینشی ارزشمند از داده‌های مشتریان خود استفاده کنید. همچنین می‌توانید از A/B تست نیز برای انتقال پیام خود استفاده کنید تا متوجه شوید کدا پیام شما باعث تعامل بیشتر مصرف‌کننده می‌شود.

## **تحلیل داده‌های پیشین در بازاریابی مبتنی بر داده**

طبق تعریف SAS (یک سیستم تحلیل آماری پرقدرت)، تحلیل داده‌های پیشین به معنای استفاده از داده‌ها، الگوریتم‌های آماری و تکنیک‌های یادگیری ماشین برای شناسایی احتمال نتایج آینده بر اساس داده‌های پیشین است. هدف فراتر از تحلیل اتفاقات گذشته است و در واقع ارائه یک ارزیابی کامل از آن‌چه در آینده رخ خواهد داد، می‌باشد.

این رویکرد را می‌توانید برای پیشبرد بازاریابی مبتنی بر حساب کاربری (ABM) به کار ببرید. با استفاده از این رویکرد می‌توانید تمرکز خود را بر روی حساب‌های کاربری هدفی بگذارید که با مشخصات مشتری ایده‌آل کسب‌وکار شما مطابقت دارند؛ از این رو می‌توانید هزینه تبلیغات خود را بر روی افراد مناسب متمرکز کنید و در نهایت به بازگشت سرمایه بالاتری برسید.

## **ورود داده برای کمپین‌های تبلیغاتی هدفمند**

ورود داده‌ها یک استراتژی است که به سرعت در حال گسترش است. بر اساس گزارشی از Winterberry، ارزش بازار داده‌ها در سال 2022 چیزی در حدود 1 میلیارد دلار تخمین زده شده است. اغلب DMPها یا پلتفرم‌های مدیریت داده، فرآیند انتقال داده‌های آفلاین را به یک محیط آنلاین به عهده دارند. در نهایت می‌توان از این داده‌ها برای اهداف بازاریابی استفاده کرد.

## **نمای 360 درجه از مشتریان با استفاده از تحلیل داده**

در وهله اول باید هویت مشتریان خود را بشناسید و نمای کاملی از مشتریان خود به دست آورید. این کار باعث می‌شود دیدگاه خود را نسبت به علایق و رفتار کاربر گسترش دهید. نتیجه این نمای 360 درجه، هدف‌گیری دقیق‌تر، ردیابی و اندازه‌گیری کانال‌ها و در نهایت شخصی‌سازی در مقیاسی بالا را امکان‌پذیر می‌کند.

## **تاثیر هوش مصنوعی و یادگیری ماشین در استراتژی بازاریابی مبتنی بر داده**

شرکت‌های بزرگی که استراتژی بازاریابی مبتنی بر داده را اتخاذ کرده‌اند، همانند گوگل، فیسبوک، آمازون، توییتر و لینکدین، در حال حاضر از هوش مصنوعی، یادگیری ماشین، بیگ دیتا و تحلیل داده‌های پیشین برای بهبود محصولات خود استفاده می‌کنند.

به عنوان مثال، لینکدین از یادگیری ماشین (توانایی ماشین‌ها برای آموزش خود از داده‌هایی که جمع‌آوری می‌کنند) برای تقویت موتور پاسخ‌های هوشمند خود استفاده می‌کنند.

گوگل از هوش مصنوعی و تحلیل داده‌های پیشین برای تقویت موتور پیش‌بینی جستجوی تکمیل خودکار خود استفاده می‌کند. هنگامی که شروع به تایپ کردن در کادر جستجوی گوگل می‌کنید، یک الگوریتم از تمام داده‌های کاربران استفاده می‌کند تا قبل از اتمام تایپ، آنچه ممکن است به آن علاقه‌مند باشید را نشان دهد. این پیش‌بینی‌ها بر اساس اطلاعات جمع‌آوری‌شده در مورد علایق افراد دیگر با عبارت‌های جستجوی مشابه است.

**سخن آخر**

بازاریابان باید از پنج روند مهم در بازاریابی مبتنی بر داده برای برگزاری کمپین‌های موثرتر بازاریابی استفاده کنند. اکنون بیش از هر زمان دیگری، کسب‌وکارها باید داده‌های مشتری را جمع‌آوری و ادغام کنند تا به بینشی ارزشمند دست یابند. این بینش کمک می‌کند یک تجربه مشتری عالی و یکپارچه در چندین کانال ایجاد کنند. استفاده از این روندها، بازاریابان را در این مسیر به سمت نتایج بهتری سوق می‌دهد.

5 روند مهم در بازاریابی مبتنی بر داده

تقسیم‌بندی مشتریان برای موفقیت کمپین‌های بازاریابی شما بسیار مهم است. ایجاد یک استراتژی بازاریابی برای درک این موضوع که هر مشتری منحصر‌به‌فرد است، بسیار اهمیت دارد. هر فرد نیازها، ترجیحات، کانال‌های ارتباطی، رفتار و احساسات متفاوتی دارد. نزدیک شدن به همه این افراد منحصر‌به‌فرد از طریق ارتباطات جمعی، یک اشتباه بزرگ در جهت تلاش برای گسترش کسب‌وکار شما است. بنابراین بخش‌بندی مشتری در این جا مطرح می‌شود. اما تقسیم‌بندی مشتری چیست، چرا اهمیت دارد و کدام مدل‌های تقسیم‌بندی را باید در نظر گرفت؟

## **بخش‌بندی مشتری چیست؟**

تقسیم بندی مشتری عملی است که در آن بازاریابان، مشتریان خود را به گروه‌های خاصی تقسیم می‌کنند تا ارتباطات موثرتر و تجربه شخصی‌تری را ارائه دهند. این بخش‌ها می‌توانند بر اساس یک یا چند ویژگی مشترک مشتریان مانند جمعیت‌شناختی، روان‌شناختی، ترجیحات یا حتی رفتار آن‌ها باشند.

به عنوان مثال، مشتریان را می‌توان بر اساس جمعیت‌‌شناختی مانند سن، جنسیت یا موقعیت مکانی آن‌ها تقسیم کرد. همچنین می‌توان آن‌ها را بر اساس تاریخچه حساب، تعداد تراکنش‌های انجام شده در چند ماه گذشته یا ارزش طول عمر آن‌ها بخش‌بندی کرد. بخش‌ها می‌توانند به همان اندازه که شما ترجیح می‌دهید بسیار کلی یا بسیار جزئی باشند.

تعریف استراتژی تقسیم‌بندی مشتری مستلزم آن است که سازمان شما درک کند مخاطبان شما چه کسانی هستند و همچنین نیازها و تمایلات رفتاری آن‌ها را نیز درک کند. این امر به تخصیص صحیح بودجه و منابع امکان می‌دهد تا ارتباطات شخصی‌تر را فراهم کند و تجارت شما را سریع‌تر رشد دهد.

## **چرا تقسیم بندی مشتری مهم است؟**

تعریف استراتژی تقسیم‌بندی مشتری، مزایای بسیار ارزشمندی را برای هر کسب‌و‌کاری به همراه خواهد داشت. در ادامه چند مورد را بررسی کرده و توضیح می‌دهیم که چرا تقسیم بندی مشتری باید در اولویت قرار گیرد:

*   **ارتباط موثرتر**

برندهایی که اهمیت بخش‌بندی مشتری را درک می‌کنند، بیشترین شانس را برای رسیدن به هدف خود دارند. پیام مورد استفاده برای یک زن 20 ساله نباید مانند یک مرد 60 ساله باشد. تجزیه و تحلیل عمیق مشتریان شما منجر به ارائه تجربه شخصی‌تر با توجه به گروه و کانالی می‌شود که از طریق آن‌ها ارتباط برقرار می‌شود. در نهایت، این امر به نرخ پاسخ و تعامل بالاتر منجر می‌شود.

همچنین مهم است که تعداد دفعات تماس در روز و روزهای هفته با مشتری را در نظر بگیرید. بهینه‌سازی زمان ارتباط از ارتباط بیش از حد و پیامد بالقوه آن در از دست دادن اعتماد مشتریان جلوگیری می‌کند.

*   **بهبود ROI (نرخ بازگشت سرمایه)**

تقسیم‌بندی موثر مشتری به تخصیص هدفمند منابع انسانی و سرمایه داخلی نیز کمک می‌کند. شرکت‌ها می‌توانند تعیین کنند که کدام گروه‌ها سودآورتر خواهند بود و تصمیم بگیرند که کدام یک مستحق توجه بیشتر یا کمتر هستند. در نتیجه نرخ بازگشت سرمایه نیز افزایش می‌یابد.

*   **افزایش ارزش طول عمر مشتری**

بهبود تجربه مشتری به طور طبیعی منجر به افزایش تعامل می‌شود. نکته کلیدی این است که پس از آن این تعامل را در دوره‌ای طولانی حفظ کنید. برخی از تکنیک‌ها برای رسیدن به این هدف، شامل پیشنهادات سفارشی متناسب با ترجیحات گروه‌های خاص است.

در حالی که اکثر برندها تمایل دارند مشتریان پرخرج خود را هدف قرار دهند تا به آن‌ها پاداش دهند و تعامل خود را حفظ کنند، ضروری است اعضای کم‌کار خود را فراموش نکنند. می‌توان به کسانی که در گذشته به شرکت سود زیادی می‌رساندند و روند خریدشان به مرور زمان کاهش یافته است، توجه ویژه‌ای داشت تا آن‌ها را به عادت‌های خرج کردن قدیمی خودشان بازگرداند.

*   **متمایز کردن برند از رقبا**

تمام مزایای تقسیم‌بندی مشتری که در بالا توضیح داده شد، تمایزات واضح را نسبت به رقبای شما افزایش می‌دهد و برند شما را برای انطباق با همه تغییرات بازار آماده می‌کند. اجرای تقسیم‌بندی مشتری به معنای جلوتر بودن از رقبا در مورد روندهای آینده، درک اولویت‌های جدید مشتریان و انطباق با آن‌ها است.

## **استراتژی‌های عملی برای اجرای بخش بندی مشتری**

هنگام شروع بخش‌بندی مشتری خود، ابتدا باید از خود بپرسید: هدف چیست؟ نقاط فروش منحصر‌به‌فرد برند شما چیست؟ برخی از وظایف می‌تواند شامل تعیین مخاطب، تعداد بخش‌های بالقوه مورد نیاز، تشخیص اینکه کدام مشتری بیشتر و کدام کمتر هزینه می‌کند و غیره باشد.

سپس تصمیم بگیرید که چه داده‌هایی باید جمع‌آوری شوند و چگونه جمع‌آوری شوند. به یاد داشته باشید که این اطلاعات هنگام ایجاد بخش‌های مشتریان بسیار اهمیت پیدا می‌کنند و پایه و اساس کمپین‌های بازاریابی خواهند بود.

هوش مصنوعی و ML (یادگیری ماشین) می‌توانند در کشف و تجزیه و تحلیل رفتار و روندها و همچنین کاهش زمان و منابع کمک بسیاری کنند. هنگام تعریف این مدل‌های تقسیم‌بندی مشتری، استراتژی اصلی را برای حفظ و به دست آوردن وفاداری مشتریان تنظیم کنید و پس از آن بر کسب مدل‌های جدید تمرکز کنید.

## **تعریف مدل‌های تقسیم بندی مشتری**

مدل‌های تقسیم‌بندی مشتری روش‌های مختلفی هستند که یک شرکت تصمیم می‌گیرد مشتریان خود را بر اساس آن تقسیم کند. برخی از آن‌ها عبارتند از:

*   **جمعیت‌شناختی**

تقسیم‌بندی جمعیتی زمانی است که مشتریان بر اساس ویژگی‌های اجتماعی‌شان به عنوان بخشی از جمعیت تقسیم‌بندی می‌شوند. برخی از نمونه‌های آن عبارتند از: سن، مکان، جنسیت و تاریخ تولد.

*   **روان‌شناختی**

تقسیم‌بندی روان‌شناختی، شخصیت، نگرش‌ها، آرزوها، علایق و ارزش‌های فرد را در نظر می‌گیرد. به عنوان مثال، در تقسیم‌بندی مشتریان برای مد، مخاطبان را می‌توان بسته به سایز، فروشگاه مورد علاقه، محصول و غیره تقسیم کرد. برای یک کلینیک دامپزشکی، بهتر است که بدانید مشتریان چه نوع حیواناتی در خانه دارند. هر صنعت دارای نقاط داده بسیار متمایز است که برای تجارت منحصر‌به‌فرد آن اهمیت بیشتری دارد.

*   **رفتار مشتری**

رفتار مشتری یکی از مهم‌ترین ویژگی‌ها هنگام ساخت بخش‌‌بندی‌های مشتری است. این بخش به شما امکان می‌دهد دانش عمیق‌تری از روندها و عادات استفاده از محصول مشتری داشته باشید. برخی از نمونه‌ها عبارتند از کل مبلغ صرف شده برای تراکنش‌ها، تعداد کل تراکنش‌ها، تاریخ آخرین خرید، تعداد امتیازهای صرف شده در ماه گذشته، تعداد بازخریدهای تکمیل‌شده و غیره.

اکنون، فعالیت افراد قابل ردیابی است و روندها به صورت خودکار شناسایی می‌شوند. به لطف هوش مصنوعی و یادگیری ماشین، می‌توان بخش‌هایی را مطابق با روند ارزش طول عمر مشتری (CLV) ایجاد کرد.

*   **شرایط چندگانه**

بخش‌بندی مشتری می‌تواند برای چندین ویژگی مختلف به طور همزمان اعمال شود. به عنوان مثال، شرکت‌ها می‌توانند اعضا را با یک شرط ساده مانند نوع عضویت یا با عضویت در ترکیب با مکان آن‌ها و خرید یک محصول خاص هدف قرار دهند. مؤثرترین بخش‌ها تا حد امکان محدود و مختص گروه‌های کوچک هستند تا کمپین را در پایین‌ترین سطح خود شخصی‌سازی کنند.

**سخن آخر**

درک نیازها، ترجیحات و رفتار افراد، آغاز ایجاد استراتژی بخش‌بندی مشتری شماست. با یک تقسیم‌بندی مناسب، می‌توانید پیشنهادات منحصر‌به‌فردی را برای مشتریان خود ارائه دهید و باعث ایجاد تجربه شخصی‌تری برایشان شوید. با ارائه یک تجربه شخصی برای مشتری، وفاداری مشتری افزایش می‌یابد و سبب فروش حداکثری و افزایش درآمد شما می‌شود. بنابراین نسبت به استراتژی تقسیم‌بندی مشتریان خود توجه ویژه‌ای داشته باشید.

مدل‌های بخش‌بندی مشتری برای بهبود عملکرد کمپین‌های بازاریابی

دنیای بازاریابی در حال حاضر بر سر دوراهی قرار گرفته است. فرآیندها و رویکردهای سنتی توسط تکنولوژی‌های نوظهور به چالش کشیده شده‌اند. با توجه به این شرایط، بازاریابان چگونه می‌توانند تجربه تاثیرگذاری را برای مخاطبان هدف خود در یک چشم‌انداز دیجیتال در حال تغییر ارائه دهند؟ به نظر می‌رسد بیگ دیتا (داده‌های کلان) یک راه‌حل برجسته باشند.

از آن‌جایی که بازاریابان به دنبال تطبیق با تکنولوژی‌های گسترده‌ای هستند که روی روش‌های سنتی تاثیر می‌گذارند، ابزارهای جدید برای ادامه روند الزامی خواهند شد. در خط مقدم این فرآیند تکاملی، بیگ دیتا یا همان کلان داده وجود خواهد داشت که می‌تواند بینش‌های بیشتری از مشتری به دست آورد و تحلیل‌های 360 درجه‌ای را در مورد ظاهر واقعی بازار به شما ارائه دهد.

در حال حاضر، مجموعه داده‌های موجود چالش‌های زیادی را برای بازاریابان به وجود آورده است. عواملی نظیر کیفیت پایین داده‌ها و دشواری کسب بینش معنادار در مورد داده‌ها به این معنی است که مارکترها ابزارهای کافی برای راه‌اندازی کمپین‌های موفق و هوشمند مارکتینگ ندارند.

کلان داده به‌تنهایی پتانسیل تغییر کیفیت تجزیه و تحلیل داده‌های موجود در دسترس بازاریابان را ندارد؛ بازاریابان حرفه‌ای نیز باید خود را برای عصر آینده و تکنولوژی‌های جدید آماده کنند. در ادامه نگاهی عمیق‌تر به قابلیت‌های بی‌حدوحصر کلان داده و نحوه سازگاری به‌موقع کسب‌وکارها با انقلاب داده می‌اندازیم.

## چگونه کسب‌و‌کارها از کلان داده استفاده خواهند کرد؟

همان‌طور که شبکه جهانی وب به فضای رقابتی فزاینده‌ای برای کسب‌وکارها تبدیل می‌شود، شاهد آن خواهیم بود که بینش بیگ دیتا به یک وابستگی کلیدی برای بازاریابان در سراسر جهان تبدیل خواهد شد. برنامه‌های کاربردی بالقوه برای تجزیه و تحلیل کلان داده در کسب‌وکارها بسیار گسترده است و می‌تواند شامل موارد زیر شود:

*   **بهبود کارایی:** بینش‌هایی که کلان داده ارائه می‌دهد، می‌تواند کارایی عملیاتی را برای کسب‌وکارها از طریق بینش بهره‌وری داخلی و تجزیه و تحلیل مدیریت کار افزایش دهد. تنگناها در فرآیندهای کسب‌وکار را نیز می‌توان سریع‌تر شناسایی کرد تا فشار بر کارکنان کاهش یابد.
*   **ارتقای تجربه مشتری:** بازاریابان از طریق بازخورد فوری و دیدگاه‌های مشتری از شرکت شما و تجزیه و تحلیل احساسات آنان در زمان واقعی از طریق گوش دادن به شبکه‌های اجتماعی، می‌توانند بهبودها و تغییرات فوری در استراتژی‌های تجربه مشتری ایجاد کنند.
*   **بهینه کردن فرآیندهای بازاریابی:** از طریق تجزیه و تحلیل رفتاری، بازاریابان می‌توانند نقاط ضعف خود را شناسایی کرده و بر اصلاح آن‌بخش‌ها تمرکز کنند. به همین ترتیب، بخش‌هایی که کارایی بالایی دارند شناسایی و تقویت می‌شوند.
*   **رشد فروش:** از طریق دیتاهایی نظیر رها کردن سبد خرید، پیش‌بینی‌های فروش مبتنی بر داده و رویکردهای بخش‌بندی ایمیل، بازاریابان می‌توانند تشخیص دهند که کدام گروه از مشتریان پول بیشتری خرج می‌کنند و در چه زمانی هزینه می‌کنند تا همیشه بتوانند روی مشتریان خود به صورت مطلوب‌تری تمرکز کنند.
*   **پیش‌بینی تقاضاهای فصلی:** از طریق کلان داده، کسب‌وکارها می‌توانند متوجه شوند که محصولات معمولاً چه زمانی وارد دوره‌هایی با تقاضای بالا می‌شوند و روندهایی را شناسایی می‌کنند که تعیین می‌کنند چه زمانی کالاها یا خدمات، مورد نظر مشتریان هستند.
*   **بهبود تعاملات اجتماعی:** بینش‌هایی که کلان داده ارائه می‌دهد، می‌تواند برای بهینه‌سازی عملکرد رسانه‌های اجتماعی برای ارائه تعامل بهتر در بین مخاطبان هدف مورد استفاده قرار گیرد. تا حدودی هم انگیزه‌ها و علایق آن‌ها در این فرآیند برجسته می‌شود.

همانطور که تکنولوژی پیرامون دنیای بازاریابی رشد می‌کند، قابلیت‌ها و کیفیت بینش‌های ارائه شده توسط کلان داده‌ها نیز افزایش می‌یابد. برای بازاریابان، هیچ زمانی بهتر از اکنون برای آماده شدن برای این انفجار داده‌ها وجود ندارد، و می‌توان از پیش در تعدادی از زمینه‌ها سازگاری انجام داد.

## **برای انفجار داده‌ها آماده شوید**

در رویکردهای بازاریابی سنتی‌تر، تکنولوژی‌های پایگاه داده قادر به پردازش و تجزیه و تحلیل بخش‌های قابل توجهی از داده‌ها بوده‌اند؛ البته با سرعتی آهسته. در فهرست چالش‌های داده، 23 درصد از مشکلات ناشی از کیفیت پایین داده‌ها است و برای بسیاری از شرکت‌ها، روزها یا هفته‌ها طول می‌کشد تا دسترسی به اطلاعات ممکن شود.

ورود تجزیه و تحلیل کلان داده برای کسب‌وکارها دشوارتر خواهد بود. تکنولوژی‌های جدید نوید ارائه سرعت پردازش سریع را می‌دهند که می‌توانند به بازاریابان کمک کنند تا اطلاعات عملی فوری به دست آورند. اما هنوز هم راه زیادی تا عمل کردن وجود دارد.

برای تیم های بازاریابی، این بدان معنی است که داشتن یک زیرساخت مقیاس‌پذیر ضروری است و سرورهای داخلی باید توانایی دریافت، پردازش و کار با حجم بالایی از داده را داشته باشند.

کاربرد بالقوه کلان داده در گوش دادن به شبکه‌های اجتماعی می‌تواند به بازاریابان کمک کند تا در مورد برندهای مختلف، آن‌چه را که مشتریان می‌پسندند یا دوست ندارند، بهتر تجزیه و تحلیل کنند. داده‌های تولید شده در این فضا می‌تواند به بازاریابان کمک کند تا خدمات مشتری، جامعه مشتریان و در کل حضور در رسانه‌های اجتماعی را بهینه کنند.

در حال حاضر طیف وسیعی از ابزارهای کلان داده وجود دارد که بازاریابان می‌توانند برای بهینه‌سازی کمپین‌های آگاهی از برند چند کانالی خود استفاده کنند.

**سخن آخر**

اگرچه کلان داده‌ها قطعاً قرار است به ستاره‌ای در دنیای بازاریابی فردا تبدیل شوند، اما اقدامات زیادی وجود دارد که امروز بازاریابان می‌توانند برای آماده شدن برای آینده‌ای که بر اساس داده‌های بزرگ ساخته شده است، انجام دهند. از راه‌اندازی زیرساخت‌های داده مقیاس‌پذیرتر تا استفاده از برخی از بصری‌ترین ابزارهای امروزی، می‌توان زودتر از این جنبه از تحول دیجیتال استقبال کرد و بهتر از رقبای خود وارد تکنولوژی‌های جدید شد.

تجزیه و تحلیل کلان داده‌ها در آینده

مدیران بازاریابی و تبلیغات برای برنامه‌ریزی و اجرای کمپین‌های موفق به صورت فزاینده‌ای به فناوری‌ها متکی هستند. این فناوری‌های به کار رفته در بازاریابی MarTech (مارتک) نامیده می‌شود. آینده مارتک احتمالاً شامل افزایش اتکا به فناوری‌های هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشین (ML) خواهد بود. هوش مصنوعی و ML امکان تجزیه و تحلیل سریع‌تر و کارآمدتر داده‌ها را فراهم می‌کنند.  
تکنولوژی‌های بازاریابی که از قدرت هوش مصنوعی و فناوری‌های مرتبط استفاده می‌کنند، باید روند شخصی‌سازی و تقسیم‌بندی بازار را در سال‌های آینده افزایش دهند. راه‌حل‌های MarTech، دسترسی به داده‌ها را برای کمک به اتخاذ تصمیمات بازاریابی هوشمندانه فراهم می‌کند. در ادامه نگاهی دقیق‌تر به پیشرفت‌های پیش‌بینی‌شده در فناوری بازاریابی می‌اندازیم.

## حفظ حریم خصوصی، نگرانی اصلی حوزه مارتک در آینده

حریم خصوصی در صدر فهرست مسائلی است که فناوری بازاریابی جدید به آن‌ها رسیدگی خواهد کرد. بسیاری از مصرف‌کنندگان نگران حریم خصوصی و امنیت هستند. بسیاری از مردم دوست ندارند شرکت‌های فعال اطلاعات شخصی آن‌ها را با اشخاص ثالث به اشتراک بگذارند. حدود 86 درصد از مردم نگران حریم خصوصی داده‌ها هستند.  
مقررات دولتی و شرکت‌های غعال در حوزه تکنولوژی نیز دسترسی به انواع خاصی از داده‌ها را محدود کرده‌اند. اغلب مصرف‌کنندگان این حق را دارند که از اشتراک‌گذاری داده‌ها خودداری کنند؛ که این امر استراتژی‌های بازاریابی مبتنی بر داده را محدود می‌کند.  
بسیاری از ابزارهای بازاریابی فعلی به مشتریان این امکان را می‌دهند که از اشتراک‌گذاری داده‌ها خودداری کنند. می‌توانید انتظار داشته باشید که در آینده‌ای نزدیک مارتک به پیاده‌سازی ویژگی‌های حریم خصوصی برای اطمینان از انطباق با تمام قوانین و الزامات پلتفرم ادامه دهد.

## فراهم کردن امکان شخصی‌سازی بیشتر توسط مارتک در آینده

مارتک، به ارائه راه‌های جدید برای شخصی‌سازی کمپین‌های بازاریابی ادامه می‌دهد. در حالی که حفظ حریم خصوصی یک نگرانی اصلی برای اکثر مردم است، اما با این حال باز هم اغلب افراد خواهان یک تجربه شخصی هستند.  
مصرف‌کنندگان همچنان به اشتراک‌گذاری داده‌های شخصی ادامه می‌دهند. این داده‌ها برای کمک به شخصی‌سازی محتوای بازاریابی برای مصرف‌کنندگان به صورت فردی استفاده می‌شود. ایمیل‌های هدفمند، پیام‌های رسانه‌های اجتماعی و سایر محتوای شخصی‌سازی‌شده به ایجاد اعتماد با مشتریان کمک می‌کنند.  
شخصی‌سازی بازاریابی در حال حاضر بسیار گسترده شده است؛ اما آینده MarTech به لطف پیشرفت‌های هوش مصنوعی (AI) احتمالاً آن را مؤثرتر خواهد کرد.  
شخصی‌سازی مبتنی بر هوش مصنوعی، امکان بازاریابی هدفمند را در real-time فراهم می‌کند. هوش مصنوعی می‌تواند داده‌های کاربر را برای ایجاد تجربه بهینه مشتری تجزیه و تحلیل کند. 87 درصد از شرکت‌های آمریکایی در حال حاضر از هوش مصنوعی برای بهبود بازاریابی ایمیلی خود استفاده می‌کنند.  
در سال‌های آینده، ممکن است چت ربات‌ها و آواتارهای مبتنی بر هوش مصنوعی بیشتری را برای تعامل با مشتریان مشاهده کنید. چت ربات‌ها و آواتارها می‌توانند داده‌های دقیق‌تری را از طریق تعامل با مشتری جمع‌آوری کنند و اثربخشی شخصی‌سازی بازاریابی را افزایش دهند.

## ارائه بخش‌بندی بسیار هدفمند در مارتک آینده

هوش مصنوعی توانایی پلتفرم‌های بازاریابی را برای هدف قرار دادن اطلاعات جمعیتی خاص با دقت بیشتر افزایش داده است. بازاریابان اکنون به تقسیم‌بندی بازار مبتنی بر هوش مصنوعی دسترسی دارند.  
استراتژی‌های تقسیم‌بندی به بازاریابان کمک می‌کند تا از ابزارهای بازاریابی خود بهتر استفاده کنند. با تمرکز بر بخشی از جمعیتی که احتمال خرید کالاهای شما را دارند، هزینه کمتری برای بازاریابی پرداخت می‌کنید.  
به طور سنتی، بازاریابان برای شناسایی بخش‌هایی از بازار به مطالعات، بازخوردها و داده‌های تاریخی تکیه می‌کردند. نرم افزار هوش مصنوعی می‌تواند داده‌های بخش بزرگی از جمعیت را برای تقسیم‌بندی سریع‌تر و دقیق‌تر تجزیه و تحلیل کند.  
بهبود استراتژی بخش‌بندی به شما این امکان را می‌دهد که حتی کسانی را که به اشتراک‌گذاری داده‌ها علاقه‎ای ندارند، هدف قرار دهید. استفاده از تقسیم‌بندی مبتنی بر هوش مصنوعی، ارائه یک تجربه شخصی‌تر بدون داده‌های شخصی را آسان‌تر می‌کند.

## ارائه تجزیه و تحلیل پیچیده‌تر با استفاده از تکنولوژی مارکتینگ در آینده

در کنار شخصی‌سازی و تقسیم‌بندی بیشتر، هوش مصنوعی در مرکز ارائه راه‌حل‌های تحلیلی آینده قرار دارد. متأسفانه، راه‌حل‌های یادگیری ماشینی اغلب برای مشاغل کوچک تا متوسط بسیار پرهزینه هستند. نرم افزار ML باید در سال‌های آینده برای بازاریابان قابل دسترسی تر شود.  
نرم افزار ML نیز به تدریج قابل اعتمادتر، کارآمدتر و موثرتر خواهد شد؛ زیرا توسعه‌دهندگان عملکرد آن را بهینه‌سازی می‌کنند. یکی از عناصر کلیدی یادگیری ماشینی جمع‌آوری داده است. همانطور که نرم افزار، داده‌های بیشتری را جمع‌آوری می‌کند، می‌تواند توصیه‌های هوشمندانه‌تری نیز ارائه دهد.

## اتوماسیون کردن تمامی کمپین‌های بازاریابی با مارتک

بسیاری از کارهای پیش پا افتاده‌ای که در حال حاضر انجام می‌دهید ممکن است در چند سال آینده منسوخ شوند. MarTech آینده به پیاده‌سازی فناوری‌های هوش مصنوعی و یادگیری ماشین ادامه خواهد داد. راه‌حل‌های اتوماسیون ارائه شده توسط این فن‌آوری‌ها در دامنه‌ای قابل اطمینان افزایش می‌یابد.  
ممکن است در نهایت بتوانید به یک کمپین بازاریابی کامل اجازه دهید که کاملا به صورت خودکار اجرا شود. این نرم افزار ممکن است تحقیقات بازار را انجام دهد و کمپین‌هایی را در چندین پلتفرم با حداقل ورودی راه‌اندازی کند.

**سخن آخر**

آینده MarTech احتمالا شامل افزایش اتکا به هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشین (ML) خواهد بود. همین فناوری‌ها نیز تقریباً در تمام جنبه‌های نحوه عملکرد کسب‌وکارها متحول می‌شوند. در کنار کمک به بازاریابی و تبلیغات، فناوری‌های هوش مصنوعی به طور فزاینده‌ای در تولید، مراقبت‌های بهداشتی، بانکداری، خرده‌فروشی و فهرست رو به رشدی از صنایع استفاده می‌شوند. اگر می‌خواهید جلوتر از رقبا بمانید، به هوش مصنوعی توجه بیشتری کنید تا بتوانید در سال‌های آینده از مارتک (تکنولوژی مارکتینگ) بهتر استفاده کنید.

تصویر آینده مارتک (تکنولوژی بازاریابی) چگونه خواهد بود؟

## چطور باید از اشتباهات رایج جلوگیری کرد؟

بازاریابی دیجیتال در ابتدای راه می‌تواند حکم یک میدان مین را داشته باشد. پس برای آنکه بتوانید در مسیر خودتان به سمت راه‌اندازی یک کسب‌وکار موفق باشید، بهتر است مراقب تله‌ها و اشتباهات رایج در استفاده از راهکارهای بازاریابی دیجیتال باشید تا به خوبی از مزایای آن بهره‌مند بشوید.

استراتژی‌های موثر بازاریابی دیجیتال به سرعت در حال تغییر هستند. به این ترتیب کسب‌وکارها می‌توانند با آنها همراه شوند و یا در نهایت محکوم به فنا خواهند بود.

ارزیابی مجدد و امتناع از اشتباهات رایج و البته مشخص، یک نیاز جدی برای تداوم بهره‌برداری درست از بازاریابی دیجیتال است. آمارهای منتشر شده از سوی وب‌سایت تحلیل داده Statista نشان می‌دهد که 59 درصد از جمعیت جهان، کاربران فعال اینترنت هستند. با این اوصاف کسب‌وکارها – چه با الگوی تجاری بنگاه تجاری به بنگاه تجاری (B2B) و چه با الگوی بنگاه تجاری به مصرف‌کننده (B2C)- اگر به دنبال فروش و ایجاد آگاهی کافی از برند خودشان هستند، نمی‌توانند از بازاریابی آنلاین چشم‌پوشی کنند. بازاریابی دیجیتال درصورت استفاده درست و موثر و صرفنظر از وضعیت اقتصادی موجود، می‌تواند به رشد 50 درصدی فروش منجر شود. با این حال نباید فراموش کرد که سرمایه‌گذاری مبلغ قابل‌توجهی برای بازاریابی آنلاین، به تنهایی نمی‌تواند تضمینی برای بازگشت آن باشد. این اتفاقی است که فقط به کمک استفاده از استراتژی‌های موثر، امکان‌پذیر خواهد بود.

همین است که شناسایی اشتباهات رایج و البته مهم در بازاریابی دیجیتال و همچنین آگاهی از راه‌حل‌های مناسب برای آنها‌، می‌تواند از گیر افتادن در چنین تله‌هایی جلوگیری کند.

پس بهتر است بعضی از مهم‌ترین این اشتباهات و راه‌حل‌های آنها را در اینجا با هم مرور کنیم:

## 1) تمرکز بر محصولات به جای مشتریان

در سال 2019 فیس‌بوک قوانینش درباره تعداد پست‌هایی را که دنبال‌کنندگان می‌توانستند ببینند، تغییر داد تا هر دنبال‌کننده‌ای امکان دیدن فیدهای کاربران را نداشته باشد. به همین خاطر باید با دنبال‌کنندگان‌تان تعاملات هدفمندی را تقویت کنید تا به وفاداری بیشتری از آنها دست پیدا کنید.

بهترین روش برای رسیدن به این هدف، ایجاد محتوای ارزشمند با محوریت مشتری یا مصرف‌کننده است؛ محتوایی که لزوما نباید فقط از طریق فید فیس‌بوک‌تان در دسترس باشد. در عوض باید آن را در وب‌سایت و دیگر پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی منتشر کرده و از آن برای دیگر کسب‌وکارهای مشابه استفاده کنید.

بعضی شرکت‌ها به اشتباه، به جای مشتریان، تنها روی محصولات‌شان متمرکز می‌شوند. سوال اساسی – و احتمالا رفتاری- یک مشتری این است: «در آن محصول چه چیزی برای من است؟» و کسب‌وکار شما همیشه مسئول پاسخگویی به این سوال است. انتشار محتوا کافی نیست؛ محتوا باید برای خواننده‌اش ارزش افزوده داشته باشد. نوشته‌های شما باید نوعی تعامل ایجاد کند، بتواند با مشتری ارتباط برقرار کند و در نهایت یک جامعه آنلاین را شکل بدهد. داشتن یک جامعه آنلاین همچنان در صدر فهرست بهترین استراتژی‌های افزایش فروش آنلاین قرار دارد و در بلندمدت می‌تواند میزان وفاداری به برند را افزایش بدهد.

ایجاد یک جامعه آنلاین، اطلاعات دست‌اولی درباره موضوعات مختلفی به شما می‌دهد که از جمله مهم‌ترین آنها عبارتند از: مشتری شما کیست، چه عواملی بر تصمیم‌گیری آنها در حین خرید موثر هستند و چطور می‌توانید کیفیت محصولات‌تان را به شکلی متناسب با نیازهای آنها ارتقا بدهید. استارباکس و ایکس‌باکس بهترین نمونه‌ها در این مورد هستند از مزایای کامل چنین استراتژی بهره‌مند شده‌اند.

## 2) هدف‌گذاری اشتباه در انتخاب مشتریان

برای داشتن بهترین استراتژی بازاریابی دیجیتال ممکن، باید یک جامعه هدف داشته باشید. انتخاب درست مشتریان یا همان جامعه هدف، می‌تواند اهداف بازاریابی شما را شکل دهد و یا برعکس، آنها را از بین ببرد. سن، جنسیت و شغل آنها را در نظر بگیرید، چون این موارد احتمالا بیشترین تاثیر را در میزان تمایل آنها به محصول یا سرویس شما خواهند داشت.

به عنوان مثال اگر تولیدکننده پوشک بچه هستید، باید والدین یا زوج‌هایی را نشانه بروید که در انتظار تولد فرزندشان هستند. با استفاده از پیام‌ها و تصاویر مرتبط، توجه آنها را جلب کنید. در این میان کاربران موبایل را فراموش نکنید و توجه کنید که حدود نیمی از ترافیک وب در جهان، در اختیار این کاربران است. پس طراحی وب‌سایت‌تان را برای این دسته از کاربران بهینه‌سازی کنید.

همزمان بهتر است اهداف واقعی و دست‌یافتنی برای خودتان ترسیم کنید. صرف بخش بزرگی از بودجه بازاریابی برای دستیابی به بیشترین کاربران ممکن، اقدام منطقی و به‌صرفه‌ای نخواهد بود.

به عنوان مثال، اگر شرکت کوچکی با 300 دنبال‌کننده در اینستاگرام دارید، احتمالا نمی‌توانید در طول یک ماه این تعداد را دو برابر کنید. در عوض می‌توانید افزایش 30 دنبال‌کننده در ماه را به عنوان یک هدف معقول در نظر بگیرید. انتخاب درست جامعه هدف و رسیدن به مشتریان مرتبط با کسب‌وکارتان، بهترین راهکار در این زمینه است. به حدس و گمان‌هایتان چندان اعتماد نکنید و برای رسیدن به اطلاعات درست درباره مشتریان، به نظرسنجی و تحقیقات اعتنا کنید.

## **3) عدم ارزیابی داده‌ها**

صرفنظر از زمینه فعالیت کسب‌وکار شما، داشتن معیارهای سنجش مشتریان، جمع‌آوری داده برای این کار، ارزیابی داده‌ها و درک درست نتیجه این ارزیابی، اهمیت دارند.

تصمیم‌گیری تجاری با استفاده از داده‌های دقیق و فراگیر، امکان ایجاد کارزارهای بازاریابی آنلاین موثر را برای شرکت‌تان فراهم می‌کند. بعضی معیارهای سنجش مشتریان که باید روی وب‌سایت‌تان دنبال کنید، شامل تعداد بازدید صفحات وب‌سایت، زمان بازدید، متوسط زمان حضور و تعداد کاربران هستند. با این حال، اطلاعات بازاریابی شما نباید فقط برای تحلیل وب یا تبلیغات بکار برده شوند؛ بلکه می‌توانند رسانه‌های اجتماعی، بازاریابی از طریق ایمیل و جذب مخاطب هدفمند را هم شامل شوند. در شبکه‌های اجتماعی باید میزان مشارکت، تعداد مخاطبان و محتوا هم در میان دیگر موارد، به خوبی پیگیری شوند.

استفاده درست از داده‌ها و اطلاعات بازاریابی، شما را از انتخاب اشتباه مخاطبان بازمی‌دارد. با استفاده از این داده‌ها می‌توانید گروه‌های متفاوت مشتریان و اولویت‌هایشان را بشناسید، سپس استراتژی بازاریابی‌تان را بهبود داده و در نهایت خریداران آینده را جذب کنید.

داده‌ها و اطلاعات بازاریابی شامل مواردی از قبیل تاثیرگذاری محتوا، انگیزه‌های خرید، مکان‌هایی با بیشترین مخاطب و مدت تبدیل کاربران به خریداران، دیدگاه بهتری برای تحلیل میزان فروش در آینده به شما خواهد داد. برای استفاده بهینه و درست از این داده‌ها بهتر است آنها را بررسی کنید. می‌توانید این کار را به کمک اپلیکیشن‌های تحلیل داده انجام بدهید. گوگل آنالیتیکز (Google Analytics) بهترین ابزار تحلیل داده برای وب‌سایت‌ها و البته رایگان هم هست. اغلب پلتفرم‌های شبکه اجتماعی مانند اینستاگرام، یک ابزار تحلیل داده دارند که می‌تواند به مطالعه جمعیت‌شناسی مشتریان‌تان کمک کند. در نهایت، اهداف‌تان را بر اساس شاخص‌های عملکرد کلیدی بدست آمده از نتایج تحلیل داده‌ها، مطابقت بدهید. شاخص‌های عملکرد کلیدی می‌توانند پتانسیل استراتژی بازاریابی را دنبال کرده و شما را به نتیجه دلخواه‌تان نزدیک‌تر کنند.

## **4) ارایه تخفیف و پیشنهادهای ترویجی ناکافی**

ارایه و انتشار محتوای مرتبط به تنهایی کافی نیست؛ باید محتوا را به طور مناسب و کافی ترویج کنید. بهترین راهکار، به اشتراک گذاشتن پست‌ها و تبلیغات از طریق تمام پلتفرم‌هایی است که شما را به مخاطبان‌تان مرتبط می‌کنند.

غفلت از ترویج و انتشار محتوا، یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات در بازاریابی دیجیتال است. شرکت Retail Me Not که در واقع دایرکتوری وب‌سایت‌های ارایه‌دهنده تخفیف‌ها و کوپن‌هاست، اخیرا تحقیقی در این زمینه انجام داده است که نتایج آن نشان می‌دهند دو سوم مشتریان تنها به خاطر تخفیف، خریدهای غیربرنامه‌ریزی شده انجام می‌دهند.

کدهای تخفیف آنلاین یا پیشنهادهای تخفیف مدت‌دار، می‌توانند یک روش تبلیغات پاپ‌آپ بسیار موثر برای سایت شما باشند؛ مخصوصا وقتی در صفحه خانه باشند. سایت شما همچنین باید یک کلید «فراخوان برای انجام» یا Call-to-Action داشته باشد که بتواند با یک تخفیف یا پیشنهاد ترویجی هماهنگ شود.

## **5) انتشار محتوای ناکافی و بی‌کیفیت**

کاربران شبکه‌های اجتماعی معمولا چندان صبور نیستند و درست به همین دلیل هم هست که محتوای باکیفیت برای داشتن یک استراتژی بازاریابی دیجیتال خوب، بسیار ضروری و مهم است.

با محتوای باکیفیت می‌توانید توجه دنبال‌کنندگان بالقوه را جلب کرده و آنها را ناچار به همراهی بکنید. برای تولید محتوای باکیفیت باید از عکس‌های حرفه‌ای، رنگ‌ها و فونت‌های جالب توجه استفاده کنید. پیام‌تان را به شکل مستقیم، مفید و مختصر منتقل کنید تا مخاطبان گیج و سردرگم نشوند. حتی می‌توانید از طرح کردن سوال یا انتشار حقایق جالب، کمک بگیرید.

از کلیدواژه‌ها استفاده کنید؛ چون بر اساس تحقیقات شاخص وب جهانی، 81 درصد از مردم قبل از خرید آنلاین یک محصول، آن را جستجو می‌کنند. انتشار محتوای باکیفیت و با فواصل زمانی کوتاه و منظم کمک می‌کند تا تعداد مخاطبان جدید بیشتری را جذب کنید.

بلاگ